باسلام
لطفا کپی نکنید اگه هم کپی کردید منبع بزنید میدونم ادرس تتوی عکس هست ولی منبع بزنید ممنون
باسلام
لطفا کپی نکنید اگه هم کپی کردید منبع بزنید میدونم ادرس تتوی عکس هست ولی منبع بزنید ممنون
باسلام
چناچه از سایت ما رضایت دارید لطفا مارا درجهان کلوب حمایت کنید تا به عنوان برترین سایت انتخاب شویم
این کار بسیار ساده است
روی لینکی که در پایین مشاهده میکنید کلیک کنید و روی علامت + بزنید
باتشکر_تیم مدیریتی
مطلب نوشته شده توسط مدیرسایت می باشد کپی برداری بدون ذکرنام مبع(vahsh.r98.ir) شرعا حرام است
مدیرکل حفاظت سیستان بلوچستان:نیرو های یگان حفاظت از محیط زیست زاهدان با همکاری پلیس آگاهی موفق به کشف و ضبط پنج راس جبیر زنده در زاهدان شده اند.
جبیر نوعی غزال ایرانی است که شباهت بسیار زیادی به آهو دارد.
جبیر در مراغه و مناطق کویری یافت می شده که متاسفانه بعلت شکارهای غیر مجاز یافتن این جانور بسیار سخت شده است.
مطلب نوشته شده توسط مدیر سایت می باشد کپی بدون ذکر نام منبع(vahsh.r98.ir)شرعا حرام است
.
حتما خبرهایی با عنوان_درخت شاه بلوط در آستانه انقراض و... را دیده اید
تمام این خبر شایعه بوده است!
هرچند که تعداد زیادی از درختان شاه بلوط به بیماری قارچ Cryphonectria parasitica مبتلا شده اند اما هنوز تعداد زیادی درخت شاه بلوط سالم وجود دارد
اگر به لینک های زیر مراجعه کنید تمام این شایعات را میبینید
.
.
.
.
اگر به اولین لینکی که قرار گرفته است مراجعه کنید در قسمت نظرات مطلب هم چنین کامنتی موجود است:
.
شایعه درست نکنید ببینم ! سمت ما اینقدر فراوونه که قابل شمارش نیست . مخصوصا” سمت اسبموس و بزگالش محله .
.
این شایعات هنوز نه تایید شده اند و نه تکذیب و هر سایتی در مورد ان ها چیزی مینویسد
باسلام
کاور زیبای سایت حیات وحش ساخته شده توسط مدیر سایت(امیرحسین سمعه) در این پست رونمایی می شود
امیدوارم لذت ببرید
کاور را در لینک زیر مشاهده کنید
باتشکر
باسلام خدمت کاربران عزیز
لطفا ما رو توی جهان کلوب حمایت کنید
روی لینکی که در پایین مطلب هست کلیک کنید و روی علامت + بزنید
ممنون
باسلام خدمت کاربران عزیز
مطلب قبلیی بعلت اشتباهات مختلفی ویرایش شده با عض پوزش از تمامی شما برای این اشتباه
ممنون
باسلام خدمت شما
سایت ما حدود یک هفته غیرفعال بود از امروز حداقل هر دو روز یک بار یک مطلب قرار میگیره
به گزارش سبزپرس، دفتر حیات وحش و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست برای همفکری درخصوص کنترل مگسهای عامل میازیس در حیات وحش ایران و همچنین اخذ نظرات اندیشمندان و صاحبنظران، از تمامی صاحبنظران، اعضای هیات علمی دانشگاهها ومراکزتحقیقاتی در خواست کرده است به منظور غنای تصمیمات آتی، نظرات مشورتی خود را به آدرس الکترونیکی wildlifedisease@doe.ir ارسال کنند.
در این فراخوان آمده است، با عنایت به اهمیت پیشگیری وکنترل بیماریها درحیات وحش کشور، به ویژه کنترل عوامل میازیس که تهدیدی برای حیات وحش ایران محسوب می شوند و پیرو نشستی که با حضورجمعی ازصاحبنظران، اعضای هیات علمی دانشگاهها و مراکزتحقیقاتی در موسسه تحقیقات گیاه پزشکی برگزار شد، بدینوسیله از کلیه متخصصین و صاحب نظران این موضوع درخواست میشود نظرات ارزشمند خودرا پیرامون راهکارهای عملی برای پیشگیری ،مبارزه وکنترل مگسهای عامل میازیس در حیات وحش ایران جهت بهره برداری و تدوین دستورالعملهای لازم به آدرس پستی تهران- بزرگراه حکیم- بین شیخ فضل الله و یادگار امام- پارک طبیعت پردیسان- سازمان حفاظت محیط زیست- معاونت محیط طبیعی- دفتر تنوع زیستی و حیات وحش (گروه بیماریهای حیات وحش) ارسال کنند.
چندی پیش، مگسهای عامل میازیس باعث مرگ و میر گوزنهای زرد ایرانی در منطقه کرخه در استان خوزستان شدند.
باسلام
چند روزی سایت فعال نبود...
بعلت شروع سال تحصیلی هم فعالیت بسیار کمتر میشه
باتشکر_تیم مدیریتی
این مطلب نوشته شده توسط مدیر سایت م باشد و کپی برداری از ان شرعا حرام است!
__________________________________________________________________________________________
.چگونه می توانم به حیوانات و حیات وحش ایران کمک کنم؟
مهم***مهم***مهم
باسلام
به تازگی نوشته پیغام مدیر سایت رو تغییر دادم و میخوام مطالب مهم رو توش بذارم
1_ نظتون چیه؟
2_تا 24 شهریور میتونین نظر بدین و نظتوو بگین
24 شهریور تغییرات اساسی خواهیم داشت
ممنونم لطفا نظر بدین
باسلام
این بسته شامل کارکتر های حیوانات:
کاراکتر شیر
کاراکتر بچه شیر
کاراکتر کرگدن
کاراکتر گوره خر
کاراکتر گاومیش
کاراکتر زرافه
کاراکتر فیل
کاراکتر بز کوهی
باسلام
فعال نبودن سایت تا 24شهریور منظور دقیقمون این بود که:
مطالب هایی که توسط خودم نوشته می شد تا 24 شهریور دیگه از اینجور مطلب ها نوشته نمیشه
با توجه به سابقهه ی چند ماهه سایت خواستم خبر داده باشم
دامنه سایت به .vahsh.r98ir
باسلام
منبع این مطلب:سایت دیدبان محیط زیست و حیات وحش ایران
طی هفته گذشته ۱ قرقی ماده، سه جوجه لیل، ۱ قطعه مرغ حق و ۱ دلیجه آسیب دیده توسط دوستداران محیط زیست به این اداره تحویل گردید.
سلام
تا 24شهریور سایت غیرفعال خواهد بود در مورد کاور و مستند ها هم بعد از24 شهریور
ممنون
ایین مطلب نوشته شده توسط مدیر سایت می باشد کپی برداری از ان بدون ذکر نام منبع حرام است!
ایا از موش ها خسته شده اید؟؟؟!!!
نگران نباشید !!!!!
در ادامه این پست برترین روش گرفتن موش در تمام دنیا را به شما ارائه می کنیم
***اراده کنید موش بگیرید!***
برترین روش گرفتن موش در تمام دنیا !
دیگر نگران نباشید! هیچ موشی نمیتواند از دست شما فرار کند!
برترین روش گرفتن موش در تمام جهان!
دیگه از چسب موش استفاده نکنید!
چسب موش به هیچ عنوان برای گرفتن این حیوان توصیه نمی شود
تله موش!
با تله موش اراده کنید و موش بگیرید!
اگر واقعا موشی در خانه شما باشد به هیچ وج امکان ندارد به دام تله موش نیافتد!
نکات زیر را رعایت کنید:
.تله ر ا در کنار دیوار کار بگذارید
.حتما طعمه تله را کره بادام زمینی بگذارید
در صورتی که نکات بالا را رعایت کنید حتما موش را خواهید گرفت!
این مطلب نوشته شده توسط مدیر سایت است و کپی برداری از ان بدون ذکر نام منبع غیر مجاز است
چندین سال می شود که گوزن زرد ایرانی در جزیره اشک که زیستگاه اصلی این حیوان در حال حاضر است زندگی میکند
از همان موقع که گوزن زرد ایرانی در جزیره اشک که در دریاچه ارومیه قرار دارد میزسته مسئولان محیط زیست به فکر تامین اب علوفه جانور بوده اند
و از همان موقع تا به الان اب و علوفه جانور را تامین کرده اند
اما به تازگی خبر هایی منتشر شده هاکی از این که اب و علوفه ای که برای گوزن زرد ایارنی تامین میشود کافی نیست
و جان حیوان در خطر است
مسئولان ه این خبر ها را تکذیب کردند ونه گفتند که جان حیوان در خطر است!
مسئولان چندی پیش به فکر انتقال گوزن زرد ایرانی از جزیره اشک شدند
اما این کار شدنی نبود چون هم امکان داشت گوزن های زیادی در راه تلف شوند و هم خیلی وقت می برد که بتوانند تمامم گوزن ها را جمع اوری کنند
سلام
این خیلی خیلی مهمه
من به تازگی شروع به طراحی کاور کردم و هنوز در این کار حرفه ای نیستم
ولی خوب از فردا کاور هایی با موضوع حیات وحش می سازم و در وب قرار میدم تا شما استفاده کنید
این مطلب نوشته شده توسط مدیر سایت و غیر قابل کپی برداری می باشد
اخیرا عکس های حیوانات دو رگه در اینترنت پخش شده که در بیشتر ان هاعکس خر وحشی با حیوان دورگه ای اشتباه شده!
اگر در گوگل هم جستجو کنید چندین سایت پیدا می کنید که خر وحشی ساکن افریقا را با حیوانی دو رگه ای اشتباه گرفته اند
این سایت ها ذکر کردند که این حیوان حیوان دو رگه ای که ترکیب الاغ و ببر را نشان میدهد اشتباه کردند
با سلام
میخواستم به اطلاع شما برسانم
فیلم و مستند های حیات وحش از فردا برای دانلود در سایت قرار میگیرند
باتشکر مدیریت سایت
باسلام
انجمن رو نبستیم ولی دیگه پست هم توش نمیذاریم و مطتالب رو در صفحه اصلی قرار میدیم
به امید روزی که کاربرامون زیاد شن تا دوباره انجمنو باز کنیم
کلمه حیات وحش ، تمامی گیاهان و جانوران کره زمین را که اهلی و دست آموز نباشند در بر میگیرد . هیچ کس از انواع گوناگون آن ها آگاه نیست ، برخی از آن ها هم قبل از شناخته شدن توسط انسان ، نسلشان منقرض شده است !
چنانچه تصمیم به سفر به دور دنیا بگیرید ، در هر منطقه با نوع خاصی از گیاهان و جانوران مواجه خواهید شد . این امر عمدتا به دلیل تنوع در آب و هوا و شرایط زیستی و تا حدودی جدا شدن قطعات بزرگ خشکی قاره ها توسط آب میباشد . گیاهان و جانوران هر منطقه طی میلیون ها سال ، خود را با وضعیت زیست محیطی آن منطقه تطبیق داده اند .
کره زمین دارای چند منطقه اصیل جغرافیایی است . هر منطقه به رغم دارا بودن نمونه های مشترک ، دارای گیاهان و جانوران منحصر به فردی نیز هست .
گاهی اوقات حتی در صورت مشابه بودن شرایط اقلیمی در مناطق جغرافیایی مختلف ، باز هم حیوانات گوناگونی مشاهده میشوند .برای مثال : چمنزارهای آمریکا شمالی و استپ های اروپای شرقی و آسیا هر دو دارای علفزارهایی با تابستان های گرم و زمستان های سرد هستند . در استپ ها ، مارموت هایی ( نوعی موش خرما یا راسو ) بسیار شبیه به سگ های آمریکایی شمالی به زندگی خود ادامه میدهند .
در موارد بسیار نادر ، حیوانات شبیه به هم نیز مشاهده میشوند . این امر بیشتر در شمال آمریکا شمالی ، شمال آسیا و شمال اروپا به چشم میخورد . در این مناطق با وجود حیوانات بسیار کوچک متفاوت ، انواع گوزن ، گرگ و خرس قهوه ای کاملا مشابهی دیده میشود . دلیل این امر آن است که تا حدود 10000 سال قبل ، میان شمال شرقی آسیا و منطقه « آلاسکا » یک باریکه خشکی وجود داشت و حیوانات از طریق این پل به این 2 منطقه رفت و آمد میکردند .
امروزه آب دریا این 2 منطقه را از هم جدا کرده است و حیوانات آمریکا و آسیا کاملا از هم جدا زندگی میکنند اما جدایی آنان از هم چندان طولانی نبوده که به پیدایش تغییرات عمده در آن منجر شود . در حیات وحش ، بیش از همه در میان پستاندارن اختلاف به چشم میخورد . پرندگان به دلیل توانایی پرواز اغلب هنگام مهاجرت دسته جمعی میان چند منطقه چغرافیایی دنیا وجود دارند . حتی گیاهان نیز بر اثر باد ، آب و یا چسبیدن به پا ، پر و منقار پرندگان در مناطق گوناگون جا به جا میشدند .
.:: « حفظ حیات وحش » :: . :
امروزه انسان تقریبا تمام کرده زمین را در اختیار خود دارد . این کنترل غالبا به دلیل صدمات غیرعمدی به محیط زیست ، آلودگی ،تخریب جنگل ها و مرداب ها توسط انسان صورت میگیرد اما چنین محیط هایی که جهت زندگی حیوانات و گیاهان ، بسیار متعدد است هستند ، طی میلیون ها سال به وجود آمده اند و چنانچه مورد تخریب واقع شوند ، قابل جایگزینی نبوده ، حیات وحش را با خطر جدی مواجه میکنند .
ما باید قبل از هرگونه تخریبی فکر کنیم زیرا تنها با حفظ حیات وحش قادر به استفاده از تنوع و ثروت های موجود درجهان خواهیم گردید .
موضوعات اندکی وجود دارند که به اندازه نظریه تکامل اهمیت بحث داشته و همتراز با این تئوری دارای معانی ضمنی پنهان و موذیانهای باشند. پیش از هر چیز اجازه دهید بگویم من در هاروارد نهتنها فیزیک بلکه زمینشناسی و دیرینشناسی هم خواندهام و با این پیشزمینه فکری است که فهم رایج درباره نظریه تکاملی داروین را- حتی با زمینههای علمی- رد میکنم. بگذارید این موضوع را در همین آغاز پیش از اینکه به طور ویژه به نقطه نظر اسلامی بپردازیم، بازگویم. نظریه تکامل ستون خیمه مدرنیسم است و اگر این ستون سقوط کند، کل خیمه بر سر مدرنیسم فرو خواهد ریخت.بنابراین به مانند یک ایدئولوژی با آن رفتار میشود، نه یک تئوری علمی که به اثبات رسیده است. میدانم که بسیاری از مردم اظهارات من در اینباره را نمیپذیرند اما حداقل مسلمانان باید از این دیدگاه به کل موضوع بنگرند. انواع مختلفی از نظریههای علمی وجود دارد. مثلا مکانیک کوانتوم یا تئوری زنجیره در فیزیک و کیهانشناسی. اکنون اگر کسانی با این نظریهها مخالفت ورزند، کسی آنها را از دانشگاه اخراج نمیکند و کسی به خاطر بر زبان راندن جمله «من این نظریه را نمیپذیرم»، مانع ارتقای شغلی آنها نمیشود. تئوری تکامل- برعکس همه نظریهها- موضوعی کاملا متفاوت است، زیرا این تئوری یک ایدئولوژی است و نه علم متعارف. بدین ترتیب اگر شما استاد زیستشناسی در یک دانشگاه بویژه در دنیای آنگلوساکسون و کمتر در ایتالیا، آلمان و فرانسه باشید و اگر طبق زمینههای کاملا علمی با نظریه تکامل مخالفت ورزید، فردی مطرود خواهید بود و حتی موفقیت کاری خویش را نیز از دست خواهید داد، همکارانتان شما را ابله میپندارند، ارتقای شغلی نمییابید و... .
مسلمانان کل این مبحث را در پرتو این وضعیت بررسی میکنند که نظریه تکامل متعلق به جهان مدرن است. آنها هم از این زاویه به قضیه نگاه میکنند و هم از دیدگاه ادعای علمی این تئوری که در پی توضیح پدیده علمی خاصی است. اکنون من در تسلیم شدن به این فشار و گسترش آنچه که میتوانید گونهای نسخه اسلامی تکامل یا تکامل باوری خداپرستانه بنامید، به هیچ روی با برخی دانشمندان مسلمان همعقیده نیستم؛ کسانی که در دیگر زمینهها احترام زیادی برایشان قائلم. این نسخه پیش از هر چیز بدتر از مفهوم داروینی تکامل است، چرا که دیگر حتی یک تکامل علمی هم نیست و زیستشناسان لاادری و خداناباور را هم راضی نمیکند.
در ثانی این نسخه اسلامی دستان خدا را طی یک فرآیند که ما معتقدیم میشناسیم اما در واقع چیزی دربارهاش نمیدانیم، میبندد، این حتی بدتر از قبلی است. بنابراین مسلمانان باید از نظر موقعیتهای عقلانی و روحانی خودمان به این قضیه بنگرند، آنچه قرآن و حدیث میگوید و آنچه سنت عقلانی خودمان گفته است، موضوعات مهمی است که با این مساله در ارتباط و در آن دخیل است؛ موضوعاتی که قالب ذهنی مدرن روی آن سرپوش گذاشته و تکامل را به عنوان تنها توضیح دادههای علمی باقی نهاده است.
یکی از این موضوعات مساله و قطعیت شکل است. یک مثلث، یک مثلث است و شکلی نبوده که به صورت مثلث تکامل یابد. تا وقتی که یک مثلث کامل نشده، مثلث نیست. بدین ترتیب اگر ما 3 خط باز داشته باشیم که تدریجا به یکدیگر متصل نشوند، حتی اگر یک میکرون هم باز و جدا از هم باشند، دیگر نمیتوانیم آن را مثلث بنامیم. تنها یک مثلث است که میتوان نام مثلث بر آن نهاد. به همین ترتیب اشکال حیات هم قطعیت خودشان را دارند.
بونوئه، زیستشناس معروف فرانسوی بر مبنای همین واقعیت یعنی قطعیت شکلها و نیز دیگر ملاحظات با تکامل مخالفت ورزید. اکنون مفهوم سنتی شکل (مورفوس) قطعیت خود را هم در فلسفه و هم در علم غربی از دست داده است. تنها چیزی که باقی میماند اشکال ریاضی- بنیادی است که خود شکلهایی انتزاعیاند اما اشکال مشخص و متعین توسط گالیله و دکارت از حیطه علم به بیرون افکنده شدند. زمانی که شما علم را اندازهگیری کرده و میگویید علم توضیح کمیتمند چیزهاست، دیگر نمیتوانید به اشکالی بپردازید که به کیفیت چیزها مربوط میشود. شکل یک پرتقال را در نظر بگیرید. در فیزیک مدرن شما قادر به مطالعه شکل یک پرتقال نیستید.
در واقع آنچه شما به مطالعهاش میپردازید وزن آن پرتقال است، محیطش یا در حوزه علم شیمی، میزان اسید موجود در آب آن و در حوزه زیستشناسی ساختار مولکولیاش. پس بر این پرتقال چه رفته است؟ شما به آن نمیرسید. بدین ترتیب نخستین مساله، قضیه شکل است و معنایی که در ارتباط با نظریه تکامل دارد. دومین مساله، آفرینندگی است و در اینجا ما به عمق مباحث کلامی میرویم. در اسلام، از جمله دو نام خدا عبارتند از «الحی» و «المحیی»؛ خدا هم زنده است و هم زندگیبخش و کسی نمیتواند بگوید خدا دایناسورها را به این صورت خلق کرده و در عین حال مدعی شود که دایناسورها به واسطه شرایط محیطی نقصان یافته و بعدا دوباره تکامل یافته و به این یا آن حیوان تبدیل شدهاند.
اجازه دهید تکرار کنم که خدا هم زنده است و هم زندگیبخش و این موضوع- بدون اینکه قضیهای علمی باشد- برای من بسیار روشن و حقیقی است؛ اولا زنده به غیرزنده کاهش نمییابد، ثانیا خدا در عین حال سرمنشأ همه موجودات است (ذیحیات و فاقد حیات) و به همین دلیل هم نمیتوانیم هیچ موجودی را به غیرموجود فرو کاهیم. ماده میتواند به انرژی تبدیل شود و انرژی به ماده و ممکن است سیاهچالههایی در کیهان وجود داشته باشند اما آنچه ما قادر به انجامش در یک آزمایشگاه نیستیم، فروکاستن یک چیز به هیچ یا کاهش هیچ به یک چیز است چرا که خداوند باری، خالق و بخشنده وجود هم هست. اولا خدا اعطاکننده وجود است، در ثانی خودش هم حی (زنده) است و هم زندگی بخش.
او سرچشمه و اعطاکننده کل حیات است. به همین صورت هیچ قدرت دیگری در جهان قادر نیست وجود ببخشد، مگر منشأ وجود. هیچ قدرت دیگری در جهان قادر نیست زندگی ببخشد مگر منبع حیات و بنابراین ما باید از نقطه نظر اسلامی به رد و ابطال منشأ تصادفی حیات بپردازیم. در این باره باید 3 عنصر اصلی را در نظر گرفت؛
اول،
ویرانسازی اشکال در مفهوم غایی.
دوم،
فرو کاستن علیت به سطح افقی که به معنی انکار علیت عمومی و بنابراین رابطه علت و معلولی الوهی است.
سوم،
افقی کردن زنجیره عمودی وجود.
بر زبان راندن این جمله که صور مخلوقات در- میتوانید بگویید جهان پنداری یا نامحسوس- جهان ماورای این دنیای مادی وجود دارند و در لحظهای خاص در تاریخ عالم مادی متبلور میشوند (که حقیقتا آن چیزی است که دیدگاه اسلامی بر آن تاکید میورزد) و نیز گفتن اینکه این صورتها طبق علم و اراده خداوند و نیز مطابق شرایطی که خدا برای یک جهان خاص وضع کرده متبلور میشوند (که دلیل همان است که چرا درخت سیب، گلابی به بار نمیآورد) در علم مدرن بیمعناست اما این به معنای تکامل نیست. به همان طریق هنگامی که در بهار باران فرومیریزد، همه دانههایی که در زیر خاک قطعه زمینی خاص، پشت خانه شما نهفتهاند، شروع به رشد کرده و گل میدهند.
اکنون این به معنای تکامل آن دانهها نیست، مگر در معنایی به کلی متفاوت. این مانند تکامل ما در زهدان مادر و دوره جنینی است که به هر حال معنایی دیگر است و به مفهوم تغییر و تبدیل یک گونه به گونهای دیگر نیست بلکه بیشتر، امکانات بالقوه درون دانههای نهفته در خاک است که به فعلیت رسیده. تاریخچه این مفهوم به آگوستین در غرب میرسد و ما هم در بسیاری از متفکران مسلمان آن را سراغ داریم. در حقیقت ما در کیهانشناسی ابنسینا با این مفهوم مواجه و در مکتوبات سایرین با آن آشنا شدهایم. این حقیقت دارد اما اصلا به معنی تکامل- آنگونه که در مفهوم داروینی آن فهمیده میشود- نیست.
در تئوری مدرن تکاملی، محور عمودی که تبیینکننده چرایی ظهور اشکال و صور خاص در جهان مادی است، افقی شده بنابراین تنها از طریق چارچوب زمان و ماده است که علم مدرن به درک و دریافتی از پیدایش هر چیز از جمله صور ذیحیات دست مییابد. خب پس آیا هیچ امکانی از هیچ فرآیند تکاملی وجود ندارد که یک گونه را به گونهای دیگر مبدل سازد؟ چرا امکان گونهای ریزتکامل یا تکامل خرد هست اما درباره تکامل کلان پاسخ منفی است. اینک تکامل خرد هنوز در درون امکانات بالقوه پیش نمون (صورت ازلی) یا صورت موجودی خاص در مفهوم فلسفی است، به همان طریقی که اکنون من و شما موجودات انسانی هستیم، چینیها و ژاپنیها هم به همین نحو موجوداتی انسانیاند. چشمان ما به یک شکل است، چشمهای آنها به شکلی دیگر، اگر ما به زیمبابوه مهاجرت کنیم پوستمان تیرهتر میشود و اگر به سوئد برویم کمی روشنتر خواهیم شد اما ما همگی درون محدوده امکانات بالقوه صورت انسانی قرار داریم. بله این نوع تکامل خرد امکانپذیر است.
مگسها میتوانند کمی بزرگتر شوند و اگر نوع خاصی از نور در دسترس باشد، گیاهان هم قادرند اندکی بیشتر رشد کنند اما برخی به اشتباه این فرآیند را تغییر گونهها نامیدهاند. این تغییر گونه نیست، این «تکامل» در درون یک گونه خاص است. هر گونه، پهنایی دارد، طیفی، حوزهای و واقعیتی که گستردهتر از افراد خاص درون آن گونه بوده و همه آنها را دربر میگیرد و بدین ترتیب افراد دیگر آن گونه میتوانند با ویژگیهایی دیگر در آن گونه ظهور یابند و حتی برحسب شرایط محیطی تغییر کنند، بدون اینکه این گونه به گونهای دیگر بدل شود. مانند متفکران مسلمان، شما و من باید همه انتقادهای صورت گرفته از تئوری تکامل را مورد توجه قرار دهیم و این انتقادات تنها نقادیهای دینی یا کلامی نیستند، بلکه پیش از همه زیستشناختیاند.
زیستشناسان بسیاری از جمله جی. سرمونیک و آر. فوندی- نویسندگان کتاب «پس از داروین» به زبان ایتالیایی- و نیز بسیاری دیگر مانند جی. موناسترا که او هم ایتالیایی است و بسیاری دیگر در فرانسه و آلمان هستند که معتقدند داروینیسم مانع رشد و توسعه زیستشناسی شده و با دادههای زیستشناختی در تطابق نیست و آنچه در شواهد دیرین شناختی ظهور یافته فیالواقع یک انقلاب است و نه یک تکامل. حتی اگر شما نخواهید که درباره منشأ پیدایش اشکال نوین زنده صحبت کنید مشاهده میکنید که گونهها همواره به طور ناگهانی ظاهر میشوند و به همین دلیل هم هست که این نظریه در زبان فرانسه «انقلاب انداموار انگارانه» نامیده میشود. تئوری تکامل از سوی بسیاری از زیستشناسان دنیای انگلوساکسون به بوته نقد کشیده شده؛ کسانی که معمولا مورد طرد و تحقیر قرار گرفته یا نظریاتشان ناچیز شمرده شده است.
این قضیه درباره شخصی همچون «داگلاس دور» هم صادق است. وی عضو هیات علمی دانشگاه بود اما به محض اینکه دست به قلم برد تا نظریه تکامل را مورد انتقاد قرار دهد به جای اینکه چاپ و انتشار کتابش را به کمبریج ماساچوست بسپارد آن را در تنسی منتشر کرد. اشاره خاص من به کتاب مشهور او- توهم دگرگشت باور- است و از آن زمان تاکنون 2 نسل گذشته اما تغییرات بسیار کمی صورت گرفته تا آنجا که دپارتمانهای زیستشناسی در این کشور به موضوع علاقهمند شدند. از آن هنگام بسیاری کسان دیگر مثل مایکل بهه، نویسنده کتاب جعبه سیاه داروین درباره این موضوع نوشتهاند (بهه در دانشگاه با همکارانش مشکلاتی پیدا کرد.) یک نقد صرفا زیستشناختی میتواند بدون انکار تکامل خرد صورت پذیرد، بدون انکار پذیرش شرایط جدید بومشناختی توسط یک گونه، بدون درآمیختن یک گونه با نمونههای دیگر درون همان گونه اگر شما و من به کانادای شمالی و میان اسکیموها برویم یا باید شرایط آنجا را بپذیریم و طبق آن زندگی کنیم یا بمیریم. درباره این واقعیت هیچ تردیدی وجود ندارد، فهم آن هم تیزهوشی خاصی نمیخواهد. دوم اینکه ما انتقادی منطقی در دست داریم.
چگونه ممکن است چیزی بزرگتر از چیزی کوچکتر حاصل آید؟ زیستشناسان مدرن و اغلب دانشمندان به طور کلی با انکار چیز بزرگتر پاسخ این نقد را دادهاند و میگویند این امری کیفی است و از طریق فروکاستگرایی صورت میپذیرد. با فروکاستن پشههای کوچک به ساختارهای مولکولی صرف، معتقدان به نظریه تکامل تصور میکنند دیگر نباید درباره حاصل آمدن بزرگتر از کوچکتر سخنی به میان آورند اما اگر اینان تنها یک لحظه به این موضوع بیندیشند، چگونه ممکن است بزرگترین آثار ادبی- از آنجا که به زبان غربی صحبت میکنیم- مثلا آثار دانته و شکسپیر تنها از یک ظرف سوپ مملو از مولکول منتج شده باشند؟ آنها نمیخواهند در این چارچوب و اصطلاحات به این موضوع بیندیشند، اگرچه در یک دوره بلند زمانی این مولکولها اتفاقا با یکدیگر تلاقی کرده و سرانجام کمدی الهی را به وجود میآورند اما از نظر صرف منطقی- و من در عین حال این واقعیت را مدنظر دارم که فرمولها و مفاهیم منطقی خودشان تکامل نیافتهاند- در منطق، گونهای ثبات و تغییرناپذیری هست، هم در منطق ریاضیات، هم در منطق صوری و انسان میتواند فهم رایج درباره تکامل مبتنی بر فروکاستگرایی را در بوته نقد منطقی قرار دهد.
سوم، نوع دیگری از نقد که از اهمیت بالایی هم برخوردار است نقد کلامی است. در این مفهوم جهانبینی علمی آنچه را درباره جهان طبیعت مورد مطالعه قرار میدهد، از تمام چیزهای الوهی و قدسی مجزا کرده و سپس این واقعیت مثله شده را همچون تنها واقعیت موجود در نظر میگیرد. اکنون برای متکلمان یا اصحاب دین یا فیلسوفان دین هیچ راهی وجود ندارد که زیستشناسی بتواند دیدگاه آنان درباره علیت الوهی(زنجیره علت و معلول الهی) را ویران سازد. هیچ راهی نیست که زیستشناسی بتواند وجود «علیت عمودی» را ابطال کند. هیچ متکلمی نمیتواند انکار کند که خدا گفته است؛ بگذار نور باشد و نور شد که او پرندگان را، تمام گونهها و زیرشاخههای پرندگان را خلق کرده. بدین ترتیب متکلمان با تمسک به واقعیت علت الوهی در نظم آفریدهها و این امر که قدرت آفرینشگرانه تنها به خدا تعلق دارد و نه به ماده- همان طور که قرآن هم به خوبی این را روشن کرده- همواره قادرند دیدگاه زیستشناختانه تکامل را به نقد بکشند. اما به هر حال باید توجه کرد متاسفانه بسیاری از متکلمان مسیحی غرب، پیشتر تسلیم تئوری تکامل شدهاند.
آنها ترسان از اینکه مسیحیت مورد حمله و هجوم مدافعان گونهای علم کمیتی و ماتریالیستی قرار گیرد، تلاش کردند همه انواع تئوریهای همدست با آنچه را که «تکامل خداباورانه» نامیده میشود ابداع کنند؛ تکامل خداباورانهای که- همان طور که قبلا گفتم- حتی بدتر از تئوری زیستشناختی صرف است زیرا به مفهوم کلامی، دستان خدا را از سر مخلوقات خویش کوتاه میکند؛ در حالی که مدعی است به خدا اعتقاد دارد و اگر این تکاملیهای خداباور نقش خدا را در نظر بگیرند، دیدگاهشان دیگر تکاملیهای علم باور را راضی نخواهد کرد. متکلمان مسلمان باید نهتنها تکامل زیستشناختی بلکه تکامل مسیحی را هم مورد انتقاد قرار دهند و منظور من از تکامل مسیحی، دریافت کلامی مسیحیت مدرنیست درباره تکامل زیستشناختی است.
چهارم، ریاضیات هم مسالهای دیگر است. نقد ریاضی بنیاد از تکامل، نقدی که پیشتر توسط تعدادی از ریاضیدانان از جمله تمام کسانی که درباره طرح عقلانی سخن گفتهاند، مطرح شده است. اگر چه آنان مورد حملات پرشمار تکاملیها قرار گرفتند اما به این برهان ریاضی متوسل شدند؛ طبق تئوری اطلاعات ریاضی شما هرگز نمیتوانید از درون جعبه «الف» چیزی بیش از آنچه که در آن نهادهاید خارج کنید. این یکی از اصول بنیادین نظریه اطلاعات است. اکنون یک سلول زیستی در معنای همان جعبه «الف» است که اطلاعاتی در آن قرار دارد. شما چگونه میتوانید اطلاعاتی بیش از آنچه را که در آن نهادهاید از آن خارج سازید؟ این یکی از قدرتمندترین نقادیهای علمی است که درباره نظریه زیست شناختی تکامل ارائه شده است اما همه این مباحث و براهین بینتیجه و ناسودمند است مگر با نبرد بسیار سنگین عقلانی کسانی همراه شود که از اینکه مورد موافقت و تصدیق قرار نگیرند هراسی به دل راه نمیدهند و از حمایت نشدن، از ارتقا نیافتن، از دعوت نشدن به کنفرانسها و مسائلی از این دست زیرا انتقادهای آنان فیالواقع به آن چیزی ضربه میزند که حمایتکننده خود این پارادایم مدرن است.
آنچه باید تغییر کند همین پارادایم مدرن است. زمانی که این تغییر به وقوع بپیوندد حتی با علم قاطع و منسجم شما قادر خواهید بود یک زیستشناسی داشته باشید که زیستشناسی تکاملی در مفهوم رایج آن نیست. گونهای زیستشناسی است که بدون انکار واقعیات مشاهدهپذیر اشکال حیات، سطوح بالاتر وجود را مورد تایید قرار میدهد. نوعی زیستشناسی که علیت عمومی و نیز علیت افقی را پذیراست و در واقع نسبت به طبیعت چیزها دقیقتر و صحیحتر است. ببینید ما چقدر باید تخیل خود را گسترش دهیم تا درباره تکامل چشم- مثالی که غالباً به دست داده میشود- صحبت کنیم. چقدر نامعقول و احمقانه است که مولکولها به تدریج در یک موجود کور آرایش تازهای به خود بگیرند سپس در یک لحظه آن موجود کور که نمیبیند در لحظه بعدی ناگهان میبینند.
میدانیم که این ادعا چقدر نامعقول است، چقدر پذیرش پوچی و بیمعنا بودن تئوری تکامل مورد درخواست ماست. همین قضیه درباره رشد یک بال برای پرواز و یادگیری کامل پرواز هم صادق است. ما همه این را میدانیم ولی اکنون همهمان آن را پذیرفتهایم، زیرا هیچ چیز دیگری برای توسل به خدا، به یک خالق عاقل و هوشمند نداریم. روستاند، زیستشناس معروف فرانسوی زمانی گفت «من عمیقا معتقدم (زیرا به هیچوجه کار دیگری برای انجام نمیبینم) که پستانداران از مارمولکها منتج شدهاند و مارمولکها از ماهی اما وقتی چنین چیزی را اعلام میکنم، نمیکوشم از مشاهده شناعت ثقیل آن اجتناب ورزم و ترجیح میدهم منشأ این دگردیسیهای ننگین را همچنان مبهم و نامشخص رها کنم تا اینکه آن را به امور غیرمحتملی ضمیمه کنم که ناشی از یک تفسیر مضحک است». بله پذیرش این بیهودگیها، این احتمالات باورنکردنی که من بیان کردم، شگفتانگیز است.
شما میدانید کسی گفته است احتمال اینکه یک سلول زنده پا در عرصه وجود گذارد همانند این احتمال است که یک میمون پشت دستگاه تایپ بپرد و تمام نمایشنامههای شکسپیر را خلق کند. مثالهای زیادی ارائه شده اما مردم همچنان این حرفهای پوچ و نامعقول را باور میکنند، زیرا اگر چنین نکنند جهانبینی مدرن فروخواهد ریخت. برای جهان مدرن تکاملباوری همچون اصلی «دینی» است همانطور که درباره مارکسیسم هم همینطور است. مارکسیسم کاملا بر مبنای آن چیزی بنا نهاده شده که پیروانش مبنای علمی تکامل تاریخی نامیدهاند. ماتریالیسم دیالکتیک عمیقا متاثر از داروینیسم بود. اکنون روزگار مارکسیسم به عنوان یک تئوری جزم اندیشانه سپری شده و تنها تعداد کمی مارکسیست اینطرف و آنطرف باقی ماندهاند. بقیه یا فمینیست شدهاند یا به سبزها پیوستهاند... اما با این وجود فلسفهای که مورد حمایت و پشتیبانی مارکسیسم بود هنوز هم تا حد زیادی رواج دارد اگرچه دیگر یک ایدئولوژی عمده و حائز اهمیت که ادعای فرمانروایی بر جهان را داشت، نیست.
به همین ترتیب غرب به اصطلاح لیبرال- که نقطه مقابل مارکسیسم بود- کل جهانبینیاش با مفهوم پیشرفت شروع میشد. رشد صنعتی که در همان زمان ویرانی جهان طبیعی را در پی داشت که ما اکنون با آن مواجهیم، بر مبنای عقیده باورنکردنی امروزی رشد بیحد و حصر اقتصادی و رشد عمومی تمدن غربی پیگیری شد. هیچ متفکر جدیای دیگر به رشد و پیشرفت اعتقاد ندارد. تنها سیاستمداران هنگامی که خواهان جلب آرای بیشتری هستند صحبت از رشد به میان آورده و ادعا میکنند هر چیزی قابلیت رشد و ارتقا را دارد و میتواند از طریق آنچه توسعه نامیده میشود به لحاظ کمیتی بزرگ و بزرگتر شود و در این اثنا محیط زیست طبیعی در ایالات متحده، کانادا و جاهای دیگر به ویرانی کشیده شده. دانشمندان مدرن مقید به ادامه این راه هستند؛ ماشینهای بزرگتر میسازند، انرژیهای بزرگتری را مورد استفاده قرار میدهند، از منابع طبیعی بیشتری بهرهبرداری میکنند و... این عقیده عمیقا در اذهان مردم عادی مدرن ریشه دوانیده و معمولا از طریق آموزش و پرورشی که وابسته به تئوری تکامل است، آموزش داده میشود.
در مدارس میآموزیم که تکامل اشکال مختلف حیوانات، منتهی به پیدایش موجوداتی انسانی شده که خود از طریق همین فرآیند تکامل یافتهاند. حتی امروز در اغلب موزههای غرب مردم بومی در کنار حیوانات به نمایش درمیآیند. منظور من این است که اگر شما به موزه تاریخ طبیعی نیویورک بروید ماموتها و مخلوقات مشابه را مشاهده کرده و سپس به بومیان آمریکا میرسید. پس از آن به موجودات پیشرفته انسانی برمیخورید که آثارشان در موزه متروپولیتن به نمایش درآمده. مطمئنم در کانادا هم وضع به همین منوال است. همه اینها به نوعی انسانشناسی بازمیگردد که این منشأ ناتورالیستی را برای موجود انسانی فرض کرده و سپس انسان سفید را مورد ملاحظه قرار داده که معرف رشد و پیشرفت بشریت است. امروز دیگر آنگونه که در قرن 19 و اوایل قرن 20 رایج بود- یعنی هنگامی که این عقیده بشدت در غرب رایج بود که انسان غربی همچون تاج این پیشرفت تکاملی مورد نظر قرار گیرد- درباره این موضوع صحبت نمیشود.
مطابق این دیدگاه تمدن غربی توسعه پیدا کرد و به وضعیتی پیشرفتهتر و ستودهتر از دیگر تمدنها تکامل یافت. آنچنان که یک مرد فرانسوی میاندیشید که تکامل یافتهتر از یک بلغاری است، چون اهل اروپای غربی است اگرچه آنها هر دو مسیحی و هر دو سفیدپوست بودند. دیگر صحبتی از آسیاییها و آفریقاییها به میان نمیآورم. این نظرگاه که بشدت مورد دفاع قرار میگرفت و به واسطه همین ایده تکامل زنده نگه داشته میشد که با همان تئوری پیشرفت ترکیب شده بود امروز- همان گونه که در تداوم نژادپرستی در غرب شاهدش هستیم- به هیچ عنوان نمرده و تنها به واسطه نقد روشنفکرانه آن از بین نرفته است. ما باید سرشت واقعی آن را درک کنیم و سپس از منظر عقلانی و نیز اخلاقی به نقد آن بپردازیم، چرا که این عقیده به هر جا که رفته ساختارهای سنتی تفکر موجود را به ویرانی کشانده
سلام دوستان
از اینکه فعالیت کمی داشتم معذرت میخوام ولی دنبال کار های سایتم هستم معذرت میخوام ولی متاسفانه تا یک هفته دیگه همین روند ادامه خواهد دات منو ببخشید
vahsh.rozblog.com
لاکپشت محدوده زمانی: تریاسیک - دوران کنونی |
|
---|---|
"سنگپشتها، از کتاب اشکال هنری طبیعت، نگاشتهٔ ارنست هاکل، ۱۹۰۴. | |
طبقهبندی علمی | |
فرمانرو: | جانوران |
شاخه: | طنابداران |
رده: | خزندگان |
راسته: | لاکپشتسانان لینئوس، ۱۷۵۸ |
زیرراستهها | |
نهانگردن (Cryptodira) |
|
گونهگونی | |
حدود ۳۰۰ گونه در ۱۴ خانوادهٔ موجود. | |
250px | |
آبی: لاکپشتهای دریایی، سیاه: لاکپشتهای زمینی |
لاکپشتها، سنگ پشت و یا کَشَفها[۱] خزندگانی هستند از راستهٔ لاکپشتسانان (Testudines). لاکپشتها جزو جانوران خونسرد هستند.
لاکپشتسانان خزندگانی با لاک استخوانی پشتی و لاک استخوانی شکمی هستند که کمربند اندام حرکتی آنها درون دندههاست و دندان ندارند.[۲]
از ۳۰۰ گونهٔ موجود برخی از آنها شدیداً در معرض انقراض قرار دارند. از گونههای معروف آن میشود به لاکپشت زینی، لاکپشت چرمی و لاکپشتهای سهچنگالی اشاره کرد.[۱]
لاک پشت فراتی نوعی لاک پشت با لاک تقریبا نرم است که در خطر انقراض قرار دارد.
بیشتر بدن لاکپشتها بهوسیله یک استخوان یا صدف غضروفی حفاظت شدهاست. این استخوان یا صدف از دندههای آنها مشتق شده است. صدف لاکپشت از صفحههای شاخی تشکیل شده است که استخوان را میپوشانند. ستون مهرهها، دندهها و چند استخوان دیگر لاکپشت به سطح داخلی این لاک متصلاند. همین باعث میشود که لاکپشتها موجودات بسیار کندرو و سنگینی باشند.
لاک پشتی آنها را اصطلاحا پشتلاک carapace و لاک شکمی را زیرلاک plastron میگویند. در بیشتر لاکپشتها سطح بیرونی لاک آنها با فلسهای زبر و تیزی پوشیده شده که سپرچهscute نامیده میشوند.[۳]
همهٔ لاکپشتها آروارههای بدون دندان دارند و در اطراف این آروارهها استخوانهای تیزی برای خرد کردن غذا وجود دارد.
لاکپشتها بیشتر عمر خود را در دریا میگذرانند، ولی در فصل زاد و ولد برای جفتگیری به آبهای کمعمق میآیند، لاکپشتهای ماده شب به ساحل میآیند و تخمگذاری میکنند. بیشتر آنها شب را به کندن چاله میگذرانند و تا ۲۰۰ تخم میگذارند. نه ماه طول میکشد تا بچهها از تخم بیرون بیایند. آن وقت بچهلاکپشتها از لانه بیرون میزنند و به طرف دریامیروند. بچهلاکپشتها دشمنان زیادی دارند و انسان یکی از این دشمنان است. به همین دلیل خیلی از لاکپشتها قبل از آنکه به سن تولید مثل برسند کشته میشوند.[۴]
این مطلب نوشته شده توسط مدیر سایت می باشد و کپی برداری از آن بدون ذکر نام منبع غیر مجاز است
اخیرا خبر هایی پخش شده حاکی از اینکه تعداد گوزن های زرد ایرانی از 70 راس به 2 راس رسید
این خبر ها تا چندی پیش شایعه و درغ خوانده میشد تا وقتی که مسئولان دولتی ان را تایید کردند
و در همین باره بیان کرردند که:کسانی که می گفتند 60راس زنده با قی مانده باید پاسخگو باشند
این نگرانی بسیار زیاد است که تا چندی دیگر همان دو راس باقی مانده هم از بین بروند و دیگر گوزن زرد ایرانی در خوزستان منقرض شود
چنان چه گوزن زرد ایرانی در خوزستان منقرض شود همه ی گوزن ها می میرند و نسل این گوزن از بین میرود
باسلام
متاسفانه چند روزی به خاطر افتتاح انجمن وب و کار های دیگه سرم شلوغه
برای اینکه کمتر مطلب میذارم معذرت میخوام
ولی واقعا نمیرسم مطلب بذارم امیدوارم درک کنید
ولی سعی میکنم تا حداقل روزی یک پست رو بذارم
:Dشاید کافی نباشه اما متاسفانه همین در توانمه
باتشکر از شما کاربران عزیز ثبت نام, نظر دادن فراموش نشه
vahsh.rozblog.com
vahsh.rozblog.com
مار محدوده زمانی: کرتاسه - امروزه |
|
---|---|
پیتون خالدار Antaresia maculosa |
|
طبقهبندی علمی | |
فرمانرو: | جانوران |
شاخه: | طنابداران |
زیرشاخه: | مهرهداران |
رده: | پدرسگیان |
زیررده: | دوکاوان |
فرورده: | پولکسوسمارشکلان |
بالاراسته: | پولکسوسماران |
(طبقهبندینشده): | Scleroglossa |
راسته: | پولکداران |
زیرراسته: | ماران لینه، ۱۷۵۸ |
فروراستهها و خانوادهها | |
بخش خانوادهها در این مقاله را ببینید. |
|
گستره پراکندگی مارها در زمین vahsh.rozblog.com |
مار، نوعی حیوان خزنده است که خودش را با خزیدن به جلو میکشد.
مارها از رده سوسماریان (Sauropsid)، زیرردهٔ دوکاوان (Diapsida)، فرورده پولکسوسمارشکلان (Lepidosauromorpha)، بالاراستهٔ پولکسوسماران (Lepidosauria)، راستهٔ پولکداران (Squamata)، زیرراستهٔ ماران (Serpentes) است.[۱]
برای تماشای انواع مارها در برخی کشورها مکانهای ویژهای وجود دارد به نام مارسرا.
در جهان نزدیک به بیش از ۴۰۰۰ نوع مختلف مار وجود دارد که در خشکی و زیر زمین و در آب و گاهی هم بر روی درختان زندگی میکنند. این خزنده، تقریباً در همه جای کره زمین به جز مناطق قطبی و برخی جزیرهها، یافت میشود.طول کوچکترین مار حدود ۷ سانتیمتر است که برخی مردم با کرم اشتباه میگیرند.
مارهای چمباتهزن (فشاردهنده)
مارهای چمباته زن بزرگترین مارهای دنیا هستند و شامل پیتونها و بواها میباشند. آنها غیر سمی هستند و حیوانات دیگر را با فشار دادن و له کردن از پا در میآورند. مارهای جمع شونده دور شکار خود میپیچند و بتدریج حلقه راتنگ تر میکنند تا دیگر ششها قادر به بازشدن نباشنددرنتیجه حیوان خفه میشود آنها نیز مانند مارهای دیگر قادر به جویدن نیستند و شکار خود رابه یکباره میبلعند.
حدود ۷۰۰ گونه از ۳۲۰۰ گونه مارهای دنیا زهری هستند و شامل چندین مار هستند که میتوانند انسان را به هلاکت برسانند. یک مار زهری سم خود را از طریق نیشهایش که یا توخالیند و یا شیار دارند تزریق میکند. وقتی که زهر تزریق شد مار به انتظار مینشیند تا قربانیش قبل از بلعیده شدن بمیرد.
دندانهای نیش مارهای زهری، در فک بالای دهان آنها قرار گرفته و با غدههای سمّی که در سر مار قرار دارند در ارتباط هستند.
با کشیدن دندان مار، نمیشود برای همیشه با خیال آسوده از نیش مار زهری در امان بود چرا که دندانهای نیش در دهان مارهای زهری مجدّداً رویش میکنند. مار زهری به کمک این نیشها زهر را به بدن شکار خود تزریق میکند و این گونه میکوشد تا جانش را بگیرد یا حداقل او را ناتوان و بیهوش سازد تا با خیال راحت به خوردن گوشتش بپردازد. تمام مارهای زهری علاوه بر نیش، دندان نیز دارند. در نتیجه، تمام مارهای زهری علاوه بر نیش زدن گاز هم میگیرند.
از نوع مار زنگی نزدیک به ۱۲ نوع مختلف در جهان وجود دارد. مارهای زنگی را از زنگولهای که در ته دم خودشان دارند به راحتی میتوان تشخیص داد. هر چند دم این مار طوری ساخته شدهاست که در هنگام حرکت و جنبیدن صدای زنگ درآید ولی با این وجود صدای اصلی زنگوله دم مار بر اثر لرزش دم توسّط خود مار، تنها زمانی انجام میپذیرد که مار از چیزی احساس خطر بکند.
افعی نیز که بیشتر در جنوب غربی آسیا یافت میشود، همانند مار زنگی است. هر دوی آنها علاوه بر آنکه مانند مارهای دیگر از جلو حرکت میکنند، قادر به حرکت از سمت پهلو نیز هستند. افعیها تنها مارهای زهری در اروپا هستند.
غذای بیشتر مارها، موش است.
vahsh.rozblog.com
باسلام
از امروز انجمن حیات وحش افتتاح شد
به امید اینکه از انجمن راضی باشید
منتظر حضور گرم شما هستیم
باتشکر تیم مدیریتی
شاهین | |
---|---|
Brown Falcon Falco berigora |
|
طبقهبندی علمی | |
فرمانرو: | جانوران |
شاخه: | طنابداران |
رده: | پرندگان |
راسته: | شاهینسانان[۱] |
تیره: | شاهینیان[۲] |
سرده: |
شاهین vahsh.rozblog.com |
شاهین پرنده ای از راسته ی شکاریان روزانه از تیره بازها است. شاهین جزو شکاریان بسیار جسور و با شهامت است، و با وجود آنکه از قوش کوچکتر است ولی بعلت جسارتی که دارد گاهی عموماً به عقاب وقوش حمله میکند. در حدود ۴۰ گونه از این پرنده شناخته شده است که با نامهای گوناگون زیستگاهشان در سراسر کره زمین پراکنده است. شاهین عموماً آشیانه خود را در کوهستانهای بلند و دور افتاده و در غارهای مشرف به پرتگاهها و صخرهها بلند میسازد ولابلای صخرههای کوهستانی تخم گذاری میکند. گونههای مختلف این پرنده در کوههایایران فراوان است. شاهین را صیادان جهت شکار تربیت میکنند. زیستگاه این پرنده در کوهستانهای بلند و دور افتاده، و آشیانه خود را در غارها مشرف به پرتگاهها و صخرهها بلند میسازد.
شاهین دارای قرنیهای سیاه رنگ و پرهایی زرد رنگ است که به خاکستری میگراید، و زیر گلو وزیر شکمش قهوهای و دارای خالهای تیره است. نر این پرنده قدری کوچکتر از ماده است.
شاهین در پارسی یعنی «شاهانه»، مانند آهنین که ریشهاش از آهن میآید. شکار کردن با شاهین با آنکه تاریخ اش به دوره پادشاهی آشور میرسد، بدون شک در دوره ساسانی ورزش شاهان بوده زیرا در دوره اسلامی گسترش یافت. شکار با شاهین پس از آن به اروپا گسترش پیدا کرد. نام شاهین میتواند از شکار کردن شاه با پرنده شکاری ریشه گرفته باشد.
شاهین روزگاری در سراسر دنیا میزیست. اما امروزه به شدت کمیاب شده ودر بعضی جاها دیده میشود. احتمالاً معدودی از پرندگان میتوانند تندتر از شاهینها پرواز نمایند. گاه سرعتش هنگام شکار به ۲۹۰ کیلومتر در ساعت میرسد. طول آن به ۴۶ سانتیمتر میرسد. بالهای گستردهاش به ۱۰۹ سانتیمتر میرسد. شاهینها به پرندگان به اندازه خود وگاه بزرگتر از خود نیز حمله میکنند، بسیاری از پرندگان را میکشند. در فرهنگ معین آمده است که برخی خلبانان از حمله شاهین به هواپیما گزارش کردهاند و این نشان دهنده جسارت شگفت این پرنده است.
vahsh.rozblog.com
باسلام
انجمن حیات وحش در حال ساخت است
لطفا تا به پایان ر سیدن ساخت انجمن صبر کنید
ثبت نام فراموش نشود
اسب آبی | |
---|---|
اسب آبی معمولیvahsh.rozblog.com | |
طبقهبندی علمی | |
فرمانرو: | جانوران |
شاخه: | طنابداران |
رده: | پستانداران |
بالاراسته: | آببازان[۱] |
راسته: | جفتسمان[۲] |
تیره: | اسب آبیان[۳] |
سرده: | اسب آبی کارل لینه[۴]٬ ۱۷۵۸ |
گونه: | H. amphibius |
نام علمی | |
Hippopotamus amphibius .L٬ ۱۷۵۸[۵] |
|
زیستگاه اسبهای آبی در آفریقا مناطق قرمز مناطقی که در گذشته زیست میکردند و مناطق سبز در در دوران اخیر. vahsh.rozblog.com |
اسب آبی یک جانور پستاندار گیاه خوار ساکن آفریقا میباشد.و یک یا فقط دو هم خانواده دارد.این موجودات حیواناتی نیمه آبزی هستند که در زیر صحرای بزرگ آفریقا در رودخانهها و برکهها زندگی میکنند.این حیوانات در طول روز با ماندن در آب رودخانه یا در گل و لای خود را خنک میکنند.
عمل تولید مثل و همچنین زایمان هر دو در آب اتفاق میافتد.اسبهای آبی یک محدودهای از رودخانه را به خود اختصاص داده و مانع از ورود سایرین میشوند. آنها هنگام تاریک روشن هوا برای تغذیه و چریدن از آب بیرون میآیند.اسبهای آبی در رودخانه و در کنار هم استراحت میکنند و چریدن عملی است که آنها به تنهایی انجام میدهند و دست جمعی به بیرون آب نمیآیند و آنها در واقع حیوانات خشکی زی نیستند.با آنکه اسب آبی از نظر فیزیکی مانند خوکها و دیگر ناخنپایان مانند فیل هستند اما نزدیکترین خویشاوند زنده آنها بالنها و نهنگهاهستند. نیای مشترک بالنها و ناخنپایان در ۶۰ میلیون سال پیش ار یکدیگر جدا شدهاند.قدیمیترین سنگواره پیدا شده از اسب آبی متعلق به ۶۰ میلیون سال پیش است.
اسب آبی از بدن درشت و بشکهمانندش و دهان و دندان بزرگش و بدن بی مو و پاهای کنده دار و بزرگ و کوتاهش قابل شناسایی است.از نظر اندازه ٬اندازه کرگدن سفید است و فقطفیلها از نظر وزنی با آنها برابری میکنند.با آنکه چاق و سنگین هستند و در ضمن پاهای کوتاهی نیز دارند اما به راحتی میتوانند از یک انسان پیشی بگیرند.اسبهای آبی میتوانند با سرعت ۴۸ کیلومتر در ساعت در مدت زمان کوتاهی از یک دونده المپیکی سبقت بگیرند.اسب آبی آفریقایی از حیوانات خطرناک و تهاجمی به حساب میآیند و در صورتی که انسان به ایشان نزدیک شود به انسان حمله میکنند و مرگ آورند.تخمین زده میشود که ۱۲۵ تا ۱۵۰ هزار اسب آبی در آفریقا زیست کنند و از این بین کشور زامبیا با جای دادن ۴۰ هزار راس از این حیوان و تانزانیا با ۲۰ تا ۳۰ هزار دارای بزرگترین جمعیت این حیوان هستند.
اسب آبی اغلب در حالتی که فقط چشم ها، گوشها و سوراخهای بینی اش دیده میشود در آب دراز میکشد. یک گله اسب آبی عرض یک رودخانه را اشغال میکند. آنها با دندانهای عاج مانند و درازشان زخمهای خطرناک و بدی را در بدن یکدیگر ایجاد میکنند.[۶]
باسلام خدمت کاربران عزیز
انشاالله که بزودی نجمن سایت را جهت رفاه شما کاربران عزیز افتتاح کنیم
انجمن حداکثر تا جمعه باز می شود
لطفا تا زمان باز کردن انجمن مارا پشتیبانی کنید و ثبت نام کنید
تمساح که در زبانهای فرنگی بدان کروکودیل می گویند، جانوری است خزنده و سختپوست دارای چهار دست و پا، در آب به راحتی شنا میکند، اما همیشه در آب نمیماند و تخمهایش را در خشکی میگذارد. این حیوان دارای فک و دندانهای بسیار نیرومند است و به گروه چهاراندامان از تیره تمساحیان (Crocodylidae) تعلق دارد. این خزندهٔ آبی و خشکی بزرگ در سراسر مناطق استوایی آفریقا، آسیا، آمریکا و استرالیا زندگی میکند. تمساح مانند سایر موجودات ساکن در رودخانهها و دریاچهها و سرزمینهای مرطوب در آبهای شیرین و گاهی در آبهای کمی شور زندگی میکند.
|
تمساح واژه ای است که برای نامیدن انواع مختلف کروکودیل از جمله کایمن و الیگاتور استفاده میشود. در گذشته واژه نهنگ به جای تمساح استفاده میشد اما در قرن بیستم نهنگ به واژه ای برای نامیدن والها تبدیل شد و تمساح جای آن را در معنی کروکودیل گرفت. امروزه بسیاری از اوقات نام تمساح و سوسمار به جای یکدیگر استفاده میشوند در حالی که سوسمار نام گروه دیگری از خزندگان، دربرگیرنده مارمولک، بزمجه و... است که در زبان انگلیسی بدان lizard گفته میشود.[۴]
تمساح اغلب از مهرهداران دیگر مانند انواع ماهیها، خزندهها و پستانداران و بعضی وقتها از بیمهرگانی مانند صدفها و سختپوستان با توجه به گونههای خود تغذیه میکنند. تمساح شجره تاریخی دارد و از زمانهای دور وجود داشته و این اعتقاد وجود دارد که از زمان دایناسورها به این طرف تغییرات ناچیزی داشتهاست.
بهرغم سابقه ماقبل تاریخ، از انواع پیشرفته خزندگان هستند. برخلاف خزندگان دیگر، قلب چهار محفظهای، دیافراگم و قشر مغزی هوشمند دارد. سیستم صوتی خارجی تمساح، علائم زندگی آبی و خاکی و سبک زندگی دورهای دارد. تمساح دوزیست است. تمساح بدن خط دار ناصافی دارد و میتواند به سرعت و راحت در آب شنا کند و همچنین میتواند هنگام شنا پاهای خود را در کنارههای بدن خود جمع کند و با کاستن از مقاومت آب سریعتر شنا کند. تمساح پاهایی باانگشتان چسبیده بهم دارد، گرچه این پاها برای پا زدن در آب به کار نمیرود، اما این خصوصیت امکان برگشت سریع و حرکتهای ناگهانی را در آب را به او میدهد. در مسافتهای کوتاه، حتی بیرون از آب خیلی سریع میباشد. تمساح آروارههای فوق العاده قوی و دندانهای تیز برای گرفتن و پاره کردن گوشت دارد.
اگر دهان تمساح بسته نگهداشته شود نمیتواند آن را باز کند. بهمین دلیل برای مطالعه یا حمل و نقل تمساح، معمولاً آروارههای او را با نوارهای فلزی یا با بندهای لاستیکی بزرگ که از تایر و تیوب اتومبیل تهیه میشوند، میبندند. تمساح همچنین حرکات جانبی محدودی در گردن خود دارد.
در حال حاضر روشهای معتبری برای سنجش عمر تمساح وجود ندارد، بعضی از حلقههای رشد در استخوانها و دندانهای آنها استفاده میکنند که این غیر اصولی و غیر قطعی است، قدیمیترین تمساح C. proposus در حدود هفتاد سال زندگی میکردهاست، و شواهد محدودی نیز نشان میدهد که بعضی از انواع این حیوان بیش از صد سال عمر میکنند. یکی از قدیمیترین نوع تمساحهای شناخته شده در یک باغ وحش در روسیه ظاهراً در سن ۱۱۵ سالگی مردهاست. گزارشهای جدید این موارد را تایید نمیکند.
در اندازه گونههای مختلف تمساح تفاوتهای زیادی وجود دارد. از انواع استثنائی کوچک، افسانهای یا جادویی تا گونهای بزرگتر، تمساح آب شور. گونههای بزرگ اغلب ۵ یا ۶ متر و وزن آنها ۱۲۰۰ کیلوگرم میباشد. علیرغم وزن زیاد گونههای بالغ، زندگی خود را از اندازههای خیلی کوچک شروع میکند.
وقتی که برای اولین بار از تخم بیرون میآید در حدود ۲۰ سانتیمتر طول دارد. اندازهها با توجه به فصل و تغذیه و ترکیبات خون مادر فرق میکند. گونههای بزرگتر ، همچنین بزرگترین خزنده روی زمین، تمساح آب شور است، که در استرالیای شمالی و کل آسیای جنوب شرقی زندگی میکند. بر طبق نظرات بعضی دانشمندان، اطلاعات موثقی در مورد اینکه تمساحهای ماقبل تاریخ بیش از ۸٫۶۴ متر طول دارند، در دست نیست.
در شهر نورمنتون، کوئینزلند، استرالیا قالب فیبر شیشهای یک تمساح وجود دارد که «کرایس کروک» نامیده میشود که عکس آن در سال ۱۹۵۸ توسط کریستینا پاولوسکی که حیوان را در بستر شنی رودخانه نورمن یافت، گرفته شدهاست. گزارشی از یک آب شور بطول ۸٫۲ متر در استرالیا وجود دارد. همچنین جمجمه یک تمساح آب شور از اوریسای هند وجود دارد که تخمین زده میشود که ۶٫۴ تا ۷ متر طول داشتهاست.
در ۱۶ ژوئن سال ۲۰۰۶ یک تمساح عظیم ۷٫۱ متری آبهای شور در اوریسای هند به عنوان بزرگترین تمساح زنده جهان نامگذاری شد. این تمساح در محوطه حفاظت شده حیات وحش بیتارکانیکا زندگی میکند و در ژوئن سال ۲۰۰۶، در کتاب سوابق جهانی گینه ثبت شد.[۵]
شکارچی کمین کنندهاست. به عنوان دوزیستان خونسرد، میتواند مدت طولانی بدون غذا زنده بماند و بندرت به فعال شدن برای شکار نیاز دارد.[۶] تمساح علیرغم ظاهر آرام، از فعالترین دوزیستان در محیط است.[۷][پیوند مرده][۸]
تمساحهای وحشی در بسیاری از مناطق مورد محافظت قرار گرفتهاند، اما آنها بطور تجاری در مزرعه نگهداری میشوند. پوست آنها دباغی میشود و برای درست کردن بسیاری از وسایل چرمی مانند کفش و کیف دستی مورد استفاده قرار میگیرد.
بسیاری از گونههایی که در مزرعه نگهداری میشوند، تمساحهای آب شور و تمساحهای نیل میباشند و تمساحهای عظیم الجثه آب شور و تمساحهای کمیاب سیامی در مزارع آسیایی پرورش داده میشوند. پرورش تمساحها جمعیت گونههای آب شور را در استرالیا افزایش داده، چون تخمها عموماً از انواع وحشی گرفته میشود و مالکان آنها بر افزایش تعداد تمساحها تشویق میشوند. در واقع پرورش تمساح پر سودترین نوع پرورش حیوانات در جهان است. در کشور ایران نیز این فعالیت شروع شدهاست و اولین مزرعه پرورش تمساح در جزیره هنگام از توابع قشم است.[۹]
تمساحها بیشتر به پرندگان و دایناسورها نزدیک هستند تا به خزندگان، این سه موجود در آرچوزوریا «خزندگان حاکم» شامل هستند، بخش کروکودیلیا را برای اطلاعات بیشتر ببینید.
گونههای بزرگتر تمساح از جمله تمساحهای نیل وتمساح آمریکایی از خطرناکترین انواع هستند. انواع بزرگ کایمن سیاه نیز برای انسان خیلی خطرناک هستند.
دانشمندان در ایالات متحده آمریکا عامل قوی و نیرومندی را در خون تمساحها بنام کروکودیلین یافتهاند که میتواند مانند آنتی بیوتیکهای استاندارد به سیستم ایمنی درمقابله با عفونت کمک کند. این کشف مدیون کنجکاوی جیل فولرتون-اسمیت از گزارشهای(BBC) مدارک مربوط به علم تهیه کننده فیلم تمساحهای آب شور در استرالیا است.[۱۰]
در بعضی کشورها مانند آمریکا، استرالیا، چین، ژاپن، تایلند و آفریقای جنوبی و همچنین کوبا از گوشت تمساح به عنوان غذا استفاده میشود. گوشت تمساح سفید رنگ است و مواد غذایی آن به طور مطلوبی با گوشتهای سنتی قابل مقایسهاست البته میزان کلسترول آن نسبت به گوشتهای دیگر بسیار کمتر است. گوشت تمساح ترد است.
جوندگان راسته بزرگی از پستانداران بوده و در تمام دنیا پراکنده هستند. مهمترین گونه های جوندگان موجود در اماکن شهری شامل موش صحـرایی یا مـوش نـروژی و مـوش سیــاه می باشنـد. دوره آبســتنی مـوشها 23-21 روز بوده و در هر زایمان 12-6 بچه موش به دنیا می آورند. هر موش ماده بطور متوسط 6-4 زایمان در سال انجام داده و می تواند در سال 20 بچه موش راشیر دهد. موشها از نظر تغذیه دانه غلات ،خشکبار ، گوشت و ماهی را بیش از سایر موادغذایی ترجیح می دهند. موشها اغلب در هنگام غروب خورشید برای یافتن غذا و آب به بیرون از لانه می روند. اما در صورت افزایش بیش از حد جمعیت موشها و یا کم شدن مواد غذایی در محیط می توان موشها را به راحتی در روز نیز مشاهده نمود. موشها بیشتر به مکانهایی نظیر انبارهها یا محل جمع آوری زباله، کانال فاضلاب ، خانه ها و بازار راه می یابند. در مناطق روستایی موشها در انبار غله، برنج و مزارع یافت می شوند. در سالنهای مرغداری موش یکی از عوامل مهم زیانبار بشمار رفته بطوری که با خوردن تخم مرغ ، جوجه ها و دانه مرغ سبب بروز خسارات فراوانی در مرغداری می شوند.
از نظر خسارات کشاورزی ، اساساً جوندگان یکی از مهمترین آفات نباتی بشمار می روند. یک موش صحرایی در روز می تواند بالغ بر 60 گرم دانه بخورد . بنابراین در سال نیز به 22 کیلوگرم مواد دانه ای خواهد داشت.
موش می تواند همچنین سبب بروز صدماتی به تاسیسات صنعتی (کابل ها ، لوله ها و ...) و کانال های مخصوص آبیاری می گردند. یکی دیگر از مهمترین خطرات ناشی از موشها انتقال برخی بیماریهای مشترک بین انسان و حیوان می باشد. موشها میزبان بسیاری از حشرات نظیر کک ،کنه و ... بوده و می توانند به عنوان حامل بیماری، سبب انتقال بیماریهای خطرناکی همچون طاعون، تیفوس ، جذام ،تب راجعه و ... بشوند. گسترش و همه گیری این بیماریها معمولاً با افزایش ناگهانی جمعیت موشها همراه می باشد. انتقال بیماریها می تواند از طریق آب دهان، ادرار موش و انگلهای خارجی موشها اتفاق بیافتد.
انتقال بیماری می تواند از طریق آب دهان ،ادرار ،مدفوع و انگلهای خارجی موشها باشد (روی بدن موشها کک،کنه، مایت و شپش ها زندگی می کنند که از خون حیوان تغذیه کرده و در شرایط خاصی مثل مرگ موشها می توانند میزبان خود را عوض کرده و روی بدن انسان خونخواری کند و همین مسئله موجب انتقال برخی عوامل بیماریزا مثل طاعون،تیفوس و... می شود.)
بررسی آلودگی و تخمین جمعیت موشها
برای مبارزه با موش ابتدا لازم است اطلاعات کافی از محل زندگی و تعداد تقریبی کلنی های موش موجود در محل در اختیار داشته باشیم نشانه های زیر در این مورد راهنمای مناسبی است.
1- سوراخ محل ورود موش در نقاط روباز و دیوارها
2- آثار لکه چربی بدن موشها در مسیر عبورآنها (روی لوله ها و ...)
3- وجود فضله به صورت پراکنده یا زیاد
4- آثار جویدگی و خوردگی روی مواد غذایی
ضمناً چنانچه موش زنده در هنگام روز دیده شود درخصوص فراوانی موش باید تعداد موش مشاهده شده در عدد بیست (20) ضرب شود.
انواع روشهای مبارزه با موش
الف) روشهای بیولوژیکی
ب) روشهای میکانیکی
ج) روش فیزیکی
د) روشهای شیمیایی
الف) روش بیولوژیکی : در این روشها برای پایین آوردن سطح آلودگی به موش از دشمنان طبیعی نظیر گربه و ... استفاده می گردد.
ب) روشهای میکانیکی : روشهای میکانیکی به روشهایی اطلاق می گردد که موشها را از رسیدن به غذا و پناهگاه و آب در ساختمانها ،کشتی ها، انبارها وسایر اماکن باز می دارد.
جوندگان برای تولید مثل و ارائه زندگی احتیاج به غذا،آب و پناهگاه دارند در صورتی که با سالمسازی محیط شرایط زندگی آنها را نامناسب سازیم بزرگترین گام را برای پیشگیری و مبارزه با موشها برداشته ایم.
حذف غذا : زباله ها بزرگترین منبع غذایی موشها در شهرها می باشد بنابراین جمع آوری و حمل و دفع زباله باید بطور بهداشتی انجام گردد. مردم می بایست زباله را در کیسه های سربسته فقط در ساعاتی که رفتگران برای جمع آوری آن مراجعه می کنند به خارج از ساختمان بیاورند.ضمناً پس مانده های مواد غذایی کارگرانی که به ساختن منازل مشغولند موجب جلب موشها به ساختمانهای نیمه تمام و رخنه کردن آنها به درون تاسیسات ساختمان می شود این امر به خصوص هنگام ساختن بناهای بزرگ باید مورد توجه قرار گیرد.
حذف آب :
موشها در صورت عدم دسترسی به آب در مدتی کمتر از 4-3 روز از بین می روند لذا در داخل ساختمانها لازم است سوراخ های فاضلاب با کف شوی مناسب پوشیده شود. یا از چک کردن شیرها جلوگیری گردد و وان حمام و دستشویی ها بخصوص هنگام نصب کاملاً خشک باشند.
حذف پناهگاه :
* ساختمان باید به طریقی ساخته شود که از نفوذ موش به داخل آن حدالامکان جلوگیری شود.
* سوراخ های بیشتر از 6 میلی متر را با سیمان و خرده شیشه پر نمایند.
* با نصب توری مناسب روی سوراخ تهویه و نصب کف شور بر روی مجرای فاضلابرو از ورود موش به داخل منزل جلوگیری گردد.
* شاخه های درختانی که نزدیک سقف است باید بریده شود تا موش به داخل ساختمان نیاید.
ج) روش فیزیکی : در این روش از تله موش استفاده می شود که همه به صورت تله زنده گیر و هم کشته گیر مورد استفاده قرار می گیرد و در هر دو مورد لازم است بلافاصله پس از به دام افتادن موش تله ها را از محل خارج شود تا سایر موشها آنرا مشاهده نکنند در غیر اینصورت در مرحله بعد از نزدیک شدن به تله خودداری می کنند. ضمناً پس ازهربار استفاده می بایست تله را با آب و صابون به خوبی شست.
روش شیمیایی :
معمولترین روش مبارزه شیمیایی با موش در اماکن ، استفاده از طعمه است که در طی آن مواد خوراکی مورد علاقه موش را به سموم مختلف آغشته می کنند. برای تهیه طعمه بهتر است از دستکش استفاده شود تا علاوه بر رعایت نکات ایمنی و بهداشتی موشها با استشمام بوی انسان احساس خطر نکرده و بخوردن طعمهراغب شوند. سموم موش کش به دو دسته یکبار تغذیه یا حاد (مانند فسفردوزنگ) و چندبار تغذیه یا مزمن ( سموم ضد انعقادی) تقسیم می شوند.
طرز تهيه سم فسفر دوزنگ
ابتدا مقدار مورد نظر از گندم ، ذرت ، برنج مثلا 1 كيلو را با 50 سي سي روغن مايع مخلوط كرده خوب به هم زده و بعد مقدار 50 گرم فسفر دوزنگ را با آن مخلوط كرده مجددا به خوبي بهم زده و بعد به مقدار يك قاشق مربا خوري در محلهاي رفت و آمد جوندگان ، كه معمولا جاهاي پنهان است قرار داده مي شود. در جاهايي كه محيط خشك بوده و آب كمتر در دسترس قرار دارد بهتر است از مواد غذايي مانند خيار ، هويچ ، سيب زميني به ميزان هر كيلو ماده غذايي كه خرد شده باشد با 50 گرم فسفر دوزنگ مخلوط كرده و در سوراخهاي جوندگان قرار داده مي شود.
سموم آنتي كواگولانت كه جزء سموم تاخيري بوده بيشتر به صورت آماده شده در بازار به دو صورت گرانول و پليت موجود مي باشد. از سموم پليتي بيشتر در جاهاي با رطوبت بالا ، مثل راه فاضلابها استفاده مي شود و از گرانولها در ساير نقاط استفاده مي شود.
براي مبارزه با موش خانگي بويژه در ادارات ، مهدكودك ها و آشپزخانه ها مي توان از چسب ضد موش هم استفاده كرد به همين منظور مي توان چسب موش را به صورت لايه اي بر روي ورقي فلزي و يا كاشي و سراميك ماليده و در كنار ديوار و در مسير حركت موشها قرار داد . اين چسبها موش را زنده گرفته و لذا بايستي آنها را با همان وسيله در زير خاك مدفون كرد.
نكته قابل ذكر اينكه هرگز نبايد آنها را آتش زد چراكه ممكن است در حين آتش گرفتن از چسب جدا شده ، فرار كرده و باعث آتش سوزي شوند.
vahsh.rozblog.com
همستر (به انگلیسی: Hamsters) یک زیرخانواده از جوندگان است که خود ۱۹ زیرگونه دارد. رفتار این حیوانات وابسته به محیط اطرافشان، ژنتیکشان، و ارتباط آنها با انسانها است. از آنجا که زاد و ولد آنها زیاد است، در کشورهای پیشرفته از آنها به عنوان حیوانات آزمایشگاهی استفاده میشود. همسترها مانند سگ و گربه توسط انسانها نگهداری میشوند. این حیوانات شب زی بوده و روزها میخوابند و با این که بینایی آنها ضعیف است اما حواس بویایی و به خصوص شنیداری آنها فوقالعاده قدرتمند است. اغلب گونه های همستر دارای جیب دهانی هستند که مانند کیسهای در دهان، محل اندوختن غذا و نگهداری از بچههای آنان در مواقع خطر است و اصلاً واژه همستر از کلمه یونانی Hamstern به معنای اندوختن گرفته شده است و علت این تسمیه رفتار همستر برای اندوختن مواد غذایی در محفظه های داخل دهانی است. این عادت همستر حتی در فصولی که غذا به وفور وجود دارد دیده شده است. نام این حیوان در زبان انگلیسی Hamster و در زبانهای آلمانی و فرانسوی نیز به همین نام خوانده میشود و در زبان ایتالیایی به آن Criceto میگویند. نام عربی آن «قداد» یا «هامستر» و نام فارسی آن «همستر» است. همستر دندان های پیش بزرگی دارد که مدام در حال رشد بوده و با عمل جویدن به طور طبیعی جلوی رشد بی رویه آنها گرفته میشود. همستر جثه کوچکی دارد و کوچکی این حیوان باعث شده است امکان نگهداری آن در خانه و سرگرم شدن بچهها با آن فراهم شود. طول عمر متوسط همستر معمولاً حدود ۲ تا ۵/۲ سال است اگرچه مواردی هم از عمر ۳ تا ۴ ساله و حتی بیشتر هم دیده شده است.
این حیوان برای اولین بار توسط دانشمند آلمانی «جان فیشر وان والدهایم » در سال ۱۸۱۷ میلادی شناسایی و رده بندی شد. در سال ۱۸۳۹ میلادی جانور شناس انگلیسی «جورج واتر هاوس » همستر سوری را دوباره گزارش نموده و آن را «Cricetus auratus» نام گذاری کرد. در سال ۱۹۳۰ میلادی جانورشناس انگلیسی «آهارونی » که استاد دانشگاه قدس بود پیشنهاد کرد که از این جانور به عنوان حیوان آزمایشگاهی استفاده شود. این حیوان برای اولین بار در سال ۱۹۳۱ میلادی وارد انگلستان و در سال ۱۹۳۳ میلادی وارد ایالات متحده آمریکا شد.
برای تعیین جنسیت همستر نشانه¬های زیادی وجود دارد. مهمترین نشانه ها علایم مرتبط با آناتومی بدن می باشد. در همسترهای نر با لمس ناحیه ی پرینه می توان بیضه ها را لمس کرد ولی در همستر ماده چیزی لمس نمیشود. ضمناً فاصله بین مقعد و قسمت خارجی دستگاه تناسلی در همستر نر بیشتر از همستر ماده است و در اطراف سوراخ تناسلی نرها برجستگی تناسلی نیز وجود دارد. در نرها فقط مقعد و نوک آلت تناسلی دیده میشود در حالی که در ماده مجرای خارجی ادرار، دهانه واژن و مقعد دیده میشوند.
زیر خانواده همستر«سیری سیتینه» در برگیرنده هفت جنس است که این هفت جنس در برگیرنده ۱۹ گونه همستر میباشند و این گونهها عبارتند از: ۱. همستر سوری ۲. همستر کامپل کوتوله روسی ۳. همستر کوتوله چینی ۴. همستر روبروفسکی ۵. همستر چینی ۶. همستر تبتی ۷. همستر کوتوله تبتی ۸. همستر دم دراز ۹. همستر کوتوله روسی سفید زمستانی ۱۰. همستر اروپایی ۱۱. همستر ارمنی ۱۲. همستر مغولی ۱۳. همستر سوکولوف ۱۴. همستر ترکی ۱۵. همستر قزاق ۱۶. همستر گانسو ۱۷. همستر رومانی ۱۸. همستر قفقازی ۱۹. همستر کره ای
تعداد صفحات : 2