loading...
حیات وحش
amirhossein بازدید : 303 جمعه 14 تیر 1392 نظرات (0)

http://vahsh.rozblog.com/

پلنگ ایرانی (نام علمی: Panthera pardus saxicolor[۱]) بزرگترین یا یکی از بزرگترین زیرگونه‌های پلنگ است که بومی غرب آسیا است.

این زیرگونه پلنگ در فهرست «گونه‌های در خطر انقراض» آی‌یوسی‌ان قرار دارد.

http://vahsh.rozblog.com/

نام

این پلنگ در زبان انگلیسی Persian Leopard خوانده می‌شود.[۲]

جمعیت

شمار پلنگ‌های ایرانی بالغ در سراسر کشورهای محل زیست آن کمتر از ۸۷۱ تا ۱۲۹۰ قلاده برآورد می‌شود. تازه‌ترین برآوردهای ملی به این شرح است: ۵۵۰ تا ۸۵۰ در ایران، ۲۰۰ تا ۳۰۰ در افغانستان، ۷۸ تا ۹۰ در ترکمنستان، حداکثر ۱۰ تا ۱۳ در ارمنستان، حداکثر ۱۰ تا ۱۳ در آذربایجان، ۳ تا ۴ در قراباغ، حداکثر ۵ در گرجستان، حداکثر ۱۰ در قفقاز شمالی فدراسیون روسیه و حداکثر ۵ قلاده در ترکیه.

ایران مهمترین زیستگاه پلنگ در خاورمیانه است و جمعیت مناسب پلنگ در این کشور امکان بقای گروه‌های کوچک این حیوان در قفقاز، شرق ترکیه و احتمالاً ترکمنستان را از راه مهاجرت‌های بین‌مرزی افزایش می‌دهد. با این حال تراکم جمعیتی پلنگ در ایران بسیار پایین است و ۰٫۰۶ تا ۰٫۱ قلاده در هر ۱۰۰ کیلومترمربع برآورد می‌شود.

وضعیت حفاظتی

احمد شاه قاجار در کنار یک پلنگ ایرانی

اصلی‌ترین تهدید پیش‌روی بقای این حیوان جداشدن زیستگاه‌ها و قطع ارتباط ژنتیکی گروه‌های مختلف این حیوان است که معمولاً به تشکیل گروه‌های بسیار کوچک منجر شده‌است. به‌طوری‌که در همه قلمرو زیستی این حیوان هیچ گروه جمعیتی وجود ندارد که دربرگیرنده بیش از ۱۰۰ پلنگ بالغ باشد.

کاهش طعمه بر اثر شکار انسان‌ها، گسترش زیربنایی، مزاحمت‌های انسانی و از میان رفتن زیستگاه (شامل چیدن گیاهان و قارچ‌های خوراکی، ساخت معدن، جاده‌سازی، جنگل‌زدایی، آتش‌سوزی و چرای دام) عواملی‌ست که منجر به تکه‌تکه‌شدن زیستگاه‌های حیوان شده‌است. بحران اقتصادی پس از فروپاشی شوروی و کاهش نظارت بر مناطق حفاظت‌شده باعث شد تا با شکار بی‌رویه حیوانات سم‌دار در آسیای میانه و قفقاز و همچنین فعالیت‌های اقتصادی در نواحی محل زندگی پلنگ جمعیت انواع بز کوهی، گوسفند وحشی، مرال، شوکا که طعمه‌های اصلی پلنگ می‌باشند، به شدت کاهش پیدا کند و این امر تأثیر منفی بر جمعیت این حیوان بگذارد. گراز تنها شکار پلنگ است که جمعیت آن در سال‌های اخیر کاهش چندانی نداشته‌است.[۳]

شکار مستقیم این حیوان ممکن است به‌عنوان تروفه (شکار افتخاری)، برای فروش پوست (به ویژه در افغانستان)، تیراندازی برای حفاظت از حیوانات خانگی (به ویژه در ایران و ترکمنستان) و کشتن به محض مشاهده (بیشتر در قفقاز و شرق ترکیه) صورت گیرد. این موارد شایع نیست ولی با توجه به جمعیت کوچک این حیوان تأثیر قابل توجهی بر ادامه حیات گروه‌های کوچک این حیوان دارد. به‌ویژه در قفقاز که پلنگ‌ها در تعدادی ناچیز در مناطقی گسترده پراکنده‌اند و از بین رفتن حتی یک عدد از آن‌ها ثبات جمعیتی را برهم می‌زند، به همین دلیل حتی در مناطقی که از نظر شکار غنی هستند، همچون جنوب ارمنستان، تعداد واقعی پلنگ‌ها بسیار کمتر از چیزی است که با توجه به تعداد حیوانات شکار آن می‌توان حدس زد.

در تهران در سال ۱۹۹۸ یک انجمن غیر دولتی به نام «انجمن حفاظت از پلنگ ایرانی» ایجاد شده که کوشش‌هایی را در این زمینه انجام می‌دهد. این انجمن به کوشش علی عقیلی، عضو اتحادیه بین‌المللی حفاظت از محیط زیست شکل گرفته است.[۴]

طعمه

غذای پلنگ با توجه به منطقه‌ای که در آن زندگی می‌کند متفاوت است. بخش عمده رژیم غذایی پلنگ ایرانی از شکار سم‌داران میان‌جثه همچون بز کوهی (کل و بز)، انواع گوزن به ویژه مرال، گوسفند وحشی (قوچ و میش)، انواع غزال به ویژه آهوی گواتردار ایرانی، و گراز تأمین می‌شود. در کنار آن از شکارهای کوچک‌تری نظیر موش، خرگوش و تشی و گوشتخواران کوچک‌تر مانند روباه و شغال در کنار انواع پرندگان و خزندگان طعمه او می‌گردند. در ایران شکار اصلی این جانور کل و بز است و محل زندگی پلنگ نیز تا حد زیادی با محل زندگی کل و بز همسانی دارد.

http://vahsh.rozblog.com/

 
amirhossein بازدید : 129 جمعه 14 تیر 1392 نظرات (0)

سلام

دو مژده بزرگ برای شما

1_افتتاح انجمن سایت بزودی

2_افتتاح چت روم سایت بزودی

فقط اگر اعضای سایت از پنج عدد بیشتر شود سعی میکنم هر دورا زودتر از یک هفته دیگر افتتاح کنم

لطفا ثبت نام کنید

باتشکر...

amirhossein بازدید : 264 پنجشنبه 13 تیر 1392 نظرات (0)

در گذشته گمان می‌رفت گوزن زرد ایرانی به کلی منقرض شده است، اما در سال ۱۳۳۴ معلوم شد تعدادی از آن‌ها در جنگل‌های اطراف رودخانه دز و کرخه باقی مانده‌اند. این گونه منحصر به فرد با جثه‌ای کشیده و بلند و شاخ‌های زیبا در سال‌های اخیر توانسته است خود را با سازگاری ظریفی از خطر انقراض نجات دهد. همچنین گوزن زرد ایرانی که گاهی نیز به سبب پراکنش آن در منطقه، بین‌النهرین نیز نامیده می‌شود، نادرترین گونه گوزن و از نظر جثه دومین آن بعد از گوزن قرمز در ایران و منطقه مدیترانه است.

از خانواده Cervidae، دو جنس Cervus  و  Capreolusدر ایران وجود دارند. از جنس Cervus دو گونه مهم قابل تشخیص است؛ مرال و گوزن زرد. اعضای جنس Cervus دارای دم با رشد زیاد و کاملاً واضح، شاخ بلند و زائده‌های بالای چشمی هستند. اندازه بزرگ یا متوسط دم در آن‌ها نسبتاً خوب رشد کرده و کاملاً دیده می‌شود.

سم‌داران شامل دو دسته اصلی می‌شوند؛ نخست،‌ حیواناتی مانند اسب و کرگدن که سمی متشکل از یک انگشت دارند و فردسمان نامیده می‌شوند و دوم، زوج سمان (Artidoctyla) که دارای دو انگشت مساوی (انگشتان سوم و چهارم) در دست و پای خود هستند که به صورت سم درآمده‌اند و شامل گونه‌های فراوانی از قبیل گوسفند، بز، بزکوهی و گاو و گوزن می‌شوند. این راسته دارای حیواناتی متوسط تا بزرگ جثه‌ است که اکثرا (در ایران به استثناء خانواده گراز) دارای شاخ‌های بلند هستند. ویژگی مشترکی که تمام اعضای این خانواده را به هم پیوند می‌دهد، دارا بودن شاخ گوزن (Antler) است.گوزن زرد ایرانی

گوزن زرد ایرانی گوزنی است با اندازه متوسط که ارتفاع آن در ناحیه شانه ۹۵ تا ۱۱۰ Cm و طول بدن در حدود ۲۴۰ Cm و طول دم با موها لوله های انتهایی در حدود ۳۰ Cm است گوش ها بلند هستند ولی نوک آنها زیاد تیز نیست ولبه جلویی قسمت پائین گوش دارای حاشیه‌ ای از مو است. پوزه برهنه و چروک دار و تیره رنگ است. ثم ها تیره رنگ و باریک و بلند‌اند. رنگ زمینه بدن قهوه ای آهویی است. پهلو های صورت و زیر پوز و چانه تا پایین صورت و همچنین عقب چشم ها و عقب صورت از قاعده گوش ها تا ناحیه گلو روشن متمایل به سفید است. پهلو های بدن کمی از پشت که قهوه ای روشن است کم رنگ‌تر و متمایل به کرمی رنگ است در پشت و قسمت بالایی پهلو‌های بدن لکه های سفید واضحی دیده می شوند در طول وسط پشت بدن دو خط سفید وجود دارد و رد هر طرف پهلو ها لکه های سفید به صورت بک خط سفید و پهن و کوتاه دیده می شود سفید رنگ و با تعدادی موهای سیاه است. نزدیک قاعده دم بالای کله سفید در هر طرف لکه ای از موهای سیاه وجود دارد زیر شکم تقریباً سفید رنگ و پاها مانند زمینه پشت قهوه ای است گوش ها در سطح خارجی قهوه ای خاکستری و در نوک تیره تر و حاشیه و سطح داخلی آنها سفید رنگ است.

به طور کلی رنگ در فصول مختلف و در جنس نر و ماده و در افراد ممکن است تغییر کند. در زمستان موها بلندتر و به رنگ قهوه ای قرمز مخلوط با خاکستری کم رنگ است و لکه ها کمتر واضح هستند.

زمینه بدن در ماده ها کمی تیره تر است. شاخ فقط در نرها وجود دارد و دارای قاعده قوی و ضخیمی است که در بالای آن شاخه یا زائده های کوتاه بالای چشمی روئیده است. بالاتر از آن شاخ بتدریج پهن شده و قسمت مسطحی شبیه کف دست تشکیل می دهد که از آن یک شاخه یا دو شاخه داخلی انشعاب پیدا می کند. از گوشه عقبی قسمت پهن یک ساقه قوی و استوانه ای شکل خارج شده و معمولاً این ساقه به سه شاخه کاملاً رشد کرده منتهی می شود. و زائده های کوچک دیگری از هر یک از آنها خارج می شود. در جمجمه پوزه بلند و در پهلو های فک ها کمی فرو رفتگی وجود دارد.

استخوانهای بینی نسبتاً بزرگ و سوراخهای بین استخوان اشکی از نصف بزرگترین طول اشکی کمتر است. حدقه زیاد برجسته نیست و ناحیه بین حدقه ای پهن و مسطح و ناحیه پیشانی کمتر بالا آمده است.

قسمت ریشه ای شاخ ها از عقب حدقه خارج شده و کمی به طرف عقب متمایل می شود. لبه خارجی زیگوماتیک تقریبا مستقیم و در ناحیه ریشه عقبی بدون برجستگی است بطوریکه از سوراخ شنوایی خارجی بالاتر قرار نمی گیرد. جمجمه در بالا خیلی محدب است. کام باریک و بلند و صندوق صماخ کمی برجسته است. در فک بالا دندان پیش و نیش وجود ندارد و دندانهای پیشین فک پائین در اندازه و شکل زیاد متفاوت هستند. دندانهای آسیا کوتاه و حجیم اند. (اسماعیل اعتماد – ۱۳۵۷)

گوزن زرد ایرانی از نژاد(Brooker, 1875(Cervus Dama Mesopotamica است که اولین بار مورد توجه Robertson معاون کشول انگلیس در بصره قرار گرفت و Robertson یک نمونه از این گوزن را که در سال ۱۸۷۰ از کنار رود کارون شکار کرده بود به موزه تاریخ طبیعی لندن فرستاد Brooker در سال ۱۸۷۵  این گوزن را با نام علمی Cervus (Dama) Mesopotamica در مجله انجمن جانور شناسان لندن به طور زیر معرفی کرد:

( موها با بلندی متوسط و خشن و نزدیک به هم، ججمه در مقایسه با درازای آن پهن و به طور کلی شیه Dama Vulgaris است. اندازه کلی شاخ در یک خط راست ۲۲ اینچ و ارتفاع آن از ناحیه پهن ۷ اینچ و پهنای آن ۵ اینچ است. ارتفاع بدن حیوان نر از ناحیه شانه ۴۵ اینچ است) (اسماعیل اعتماد- ۱۳۵۷)

Brooker در سال ۱۹۷۶ اندازه های زیر را برای جمجمه گوزن زرد ایران ارائه داد:

- بزرگترین طول جمجمه در خط مستقیم ۳۱۳ میلیمتر

- فاصله ی لب جلوئی حدقه تا انتهای آزاد استخوان پیش فکی ۱۶۵ میلیمتر

- فاصله ی انتهای جلوئی استخوان بینی تا انتهای آزاد استخوان پیش فکی ۶۹ میلیمتر

- پهنا در فاصله بین دو حلقه ۱۱۷ میلیمتر

- پهنای انتهای بالای استخوان های بینی بین حفره های جلوئی حدقه ۷۴ میلیمتر

-فاصله در پائین حدقه تا درز فکی آسیائی ۲۸ میلیمتر

- فاصله درز فکی آسیایی تا آلوئل دندان آسیایی عقب ۲۳ میلیمتر

- طول ردیف دندان های پیش آسیایی بالا ۳۹ میلیمتر

- طول ردیف دندانهای آسیایی بالا ۵۳ میلیمتر (اسماعیل اعتماد- ۱۳۵۷)

گوزن زرد ایرانی کوچکتر از مرال است تا زود تر بتواند در جنگلهای تنک خود را مخفی کند و شانس بقای بیشتری داشته باشد. رشد شاخ ها از یک سالگی به بعد شروع می شود ولی شاخک ها از ۲ سالگی تشکیل شده و نسبت به شاخ دو گونه دیگر گوزن ایرانی یعنی مرال و شوکا بیشتر حالت پنجه ای دارد (شاخ گوزن زرد اروپایی از گوزن زرد ایرانی پنجه ای تر است بطوریکه عده ای آنرا پنجه شاخ می نامند).

لازم به ذکر است که پنجه شاخ اصطلاحی است که شکارچیان به گوزن هایی با شاخ های پهن مانند موسی، کاریبو و گوزن زرد اروپایی اطلاق می کنند وزن بدن و اعضاء در گوزن های نر و ماده و همچنین در گروه‌های مختلف سنی متفاوت است. معمولاً یک گوزن نر بالغ وزنی در حدود ۸۰ تا ۱۲۰ کیلوگرم داشته (وزن متوسط آنها ۸۰ کیلوگرم است) و ماده ها کوچکتر از نرها می باشند و طول بدن گوزن های نر با احتساب دم تا ابتدای پوزه از ۸۰ تا ۱۲۰ سانتیمتر متغیر است (در برخی منابع آمده طول متوسط بدن نرهای بزرگ تا ۱۸۰ سانتیمتر می رسد) رنگ گوزن های زرد ایرانی مخلوطی از زرد و قرمز (قهوه ای آهویی) است که در فصول مختلف سال تغیراتی در آن صورت می گیرد. یک نوار سیاه کمرنگ در ناحیه بالای دم به صورت نیم دایره وجود دارد که این سیاهی، پشت نیز کشیده شده است. رنگ بدن گوزن زرد در تابستان زرد مایل به قهوه ای روشن است و در زمستان به علت رشد پشم در سطح بدن رنگ حیوان به زرد مایل به قهوه‌ای تیره می گراید. (زکی- ۱۳۸۳)

ساده ترین نوع شاخ در گوزن ۲ ساله دیده می شود که به شکل ساقه های تیز و منفرد و با حداکثر طول ۱۵ سانتیمتر رشد می کنند از نظر شکل شاخ گوزن زرد ایرانی و گوزن زرد اروپایی متفاوت می باشند.

در گوزن زرد اروپایی شاخک ها در جلو و در میانه شاخ ها بلندتر بوده و بقیه شاخک ها اساساً موجب گسترش و کشیدگی شاخ شده ولی شاخ در زیر گونه ایران به پهنی و گستردگی نوع اروپایی نیست و بر روی صنعت خوقانی شاخ های حالت پنجه ای وجود نداشته و شاخک های پیشانی برجستگی بیشتری در آن‌ها دیده می شود. شاخ در هر دو می تواند به طولی در حدود ۳۹ تا ۷۰ Cm برسد. البته مشاهده شده که برخی از گوزنهای زرد ایرانی شاخ های مشابه به با نوع اروپایی تولید کرده اند و واریته های حدواسط زیادی در این بین دیده شده است و به طور کلی فرم شاخ ها در هر فرد از جمعیت با یکدیگر تفاوت هایی دارند هر چند چگونگی و میزان رشد شاخ ها به منابع غذایی در دسترس گوزن ها در طول سال وابسته است (اینترنت-۶).

خصوصیات و عادات رفتاری: گوزن زردایرانی

الف) وزن، رنگ، ارتفاع و طول عمر: بزرگ‌ترین نوع گوزن از لحاظ جثه، موس (moose) یا گوزن شمالی است که شاخ‌هایش با جثه‌‌اش متناسب است. وزن آن ممکن است ۴۰۰ کیلوگرم و وزن شاخ‌هایش به ۲۳ تا ۲۸ کیلوگرم برسد. وزن گوزن زرد بسته به جنس و سن و سال، از ۷۰ تا ۱۸۰ کیلوگرم متغیر است. رنگ زمینه بدن گوزن زرد نر و ماده یکسان بوده و در طرح‌بندی آن‌ها تفاوت‌هایی جزیی دیده ‌می‌شود. معمولاً رنگ آن در بالای بدن تقریباً قرمز کم‌رنگ یا قرمز مایل به زرد است و چند ردیف لکه سفید در دو طرف خط تیره پشت به صورت خطوط طولی دیده می‌شود. همچنین شکم و قسمت‌های تحتانی گردن سفید است. در زمستان رنگ موها تغییر کرده و مایل به قهوه‌ای خاکستری می‌شود. وجود نمونه‌هایی با تفاوت‌های رنگی فاحش کاملاً عادی است. رنگ‌های زمینه تمام سفید و یا تمام سیاه از این جمله‌اند. این حیوان ۱۵۰ تا ۲۰۰ سانتی‌متر ارتفاع تنه و ۱۶ تا ۲۰ سانتی‌متر دم دارد. همچنین این جانور زیبا عمری به درازای ۲۰ سال دارد. تنها تفاوت ظاهری غالب که به خوبی قابل مشاهده است این است که  ماده گوزن‌ها شاخ ندارند و از نظر جثه از گوزن نر کوچک‌تر هستند.

ب) شاخ: شاخ روی سر سایر پستانداران علف‌خوار می‌روید. سرون شاخ فقط در اعضای خانواده گوزن، دیده می‌شود. سرون شاخ، شاخه شاخه است و چندین نوک دارد. رشد شاخ‌ها از یک سالگی به بعد شروع می‌شود، ولی شاخک‎ها از ۲ سالگی ظاهر می‌شوند. اندازه سرون شاخ‌ها نشانه‌ی سن گوزن نر و موقعیت آن در گله است و معمولاً طول شاخ ۲ تا ۳ برابر سر است. با پایان یافتن فصل جفت‌گیری شاخ‌ها می‌ریزند و در بهار بعد دو مهره استخوانی بر پیشانی حیوان ظاهر می‌شود. پوستی با موهای نرم که مخمل نامیده می‌شود، مهره‌ها را می‌پوشاند. در مدت چند ماه رشد مهره‌ها تکمیل و استخوان آن‌ها سفت می‌شود. آن گاه گوزن نر شاخ‌هایش را به درختان و سنگ‎ها می‌مالد و مخمل آن را که به صورت بافت مرده در آمده است جدا می‌کند. بعد از جدا شدن مخمل، حیوان همچنان به مالیدن شاخ‌ها به درخت و سنگ ادامه می‌دهد تا تیز و براق و آماده پیکار شود. هر سال که می‌گذرد شاخ‌ها بزرگ‌تر و گسترده‌تر می‌شوند. این رشد و گستردگی تا زمانی که حیوان بالغ می‌شود ادامه دارد، ولی پس از آن شاخ‌ها تغییر چندانی نمی‌کند.

ج) ارتباط: گوزن‌ها به وسیله صدا یا حرکات با هم ارتباط برقرار می‌کنند. هنگام نزدیک شدن خطر، گوزن‌ ماده فریاد اخطاری سر می‌دهد و بقیه گوزن‌ها با شنیدن این صدا به طور منظم و هماهنگ از خطر می‎گریزند. یکی دیگر از راه‌های اعلام خطر آن است که اولین گوزنی که نشانه‌ای از خطر را احساس کرد روی چهار پا جست می‌زند و یا صدایی شبیه صدای شکستنی ایجاد می‌کند.

گوزن زرد معمولاً در جریان روز در انبوه درختان جنگل پنهان شد و میان بوته ها و درختان کوچک می خوابد و فقط صبح زود و هنگام غروب در حاشیه جنگل ظاهر شده و در جستجوی خوراک بیرون می آید. در طول فصل جفتگیری نرهای بزرگ ممکن است کاملاً دست از خوردن برداشته و در نتیجه اغلب دچار کاهش وزن می شوند. نرهای جوان تر در اطراف پرسه زده و به شکل عادی به خوردن ادامه می دهند. قبل از حرکت به سو ی مناطق برای غذا گروههای کوچکی شکل گرفته و در پشت مرزهای جنگلی پرسه می زنند و زمانی قابل توجه را، قبل از اطمینان از امنیت منطقه و جرات ورود به آن، در آنجا سپری  می کنند. گوزن زرد حواس بسیار تکامل یافته ای دارد و علاوه بر دارا بودن حس بینایی قوی، به کمک قوه بویایی خود می توانند از فاصله چند صد متری به وجود دشمن پی ببرد. هرچند در نواحی باز با وجود تعداد فراوان چشم ها و گوش‌های حاضر در یک گروه بی سختی امکان نزدیک شدن به آن ها وجود دارد.

گوزن زرد اغلب کاملاً بی حرکت می ایستد و تا زمانی که حرکت کوچکی انجام نداده و یا گوش هایش تکان نخورده دیده نمی شود. در اوقات خطر گاهی با حرکات جهشی پرش هایی در دعوا انجام می دهد که در این حرکات هر چهار پا به یکدیگر نزدیک شده و همزمان از زمین جدا می شوند(Stotting)  خیزهایی که این گوزن بر می دارد دو تا سه متر ارتفاع و شش تا هفت متر طول دارد. علاوه بر این گوزن زرد شناگر قابلی است و در بسیاری از موارد از این ویژگی برای فرار از خطر بهره می برد به طوری که مشاهده شده در بسیاری موارد برای دفع خطر به آب می زند.

در بیشه، در زمان ایجاد مزاحمت و احساس خطر تمامی حرکات متفاوت با مراتب چیرگی انجام پذیرفته و افراد گله به دنبال ماده های غالب و به قسمت مناطق جنگلی حرکت کرده و معمولاً هر نر بالغ در جهات مخالف پراکنده می شود و ماده غالب را تعقیب نمی کند.

گوزن زرد مانند شوکا و مرال گوزنی با ساختار اجتماعی (گله ای) است. ترکیب گاه بر حسب زمان در طول سال دگرگونی است. برای بیشتر سال ماده های بالغ با بچه گوزنها و گوزنهای یکساله، و نرهای بالغ تنها یا در گله های سه تا پنج تایی زندگی می کنند گله های ماده بوسیله یک گوزن ماده چیره رهبری می شوند و دو گروه در اول فصل جفتگیری به هم ملحق می شوند. گوزن های زرد قلمرویی برای خود ترسیم نمی کنند ولی در محدوده ای که گام برداشته و به دنبال غذا می گردند سکنی می گزینند که اغلب خو اصلی طولانی و در مناطقی مشترک با گله های دیگر است. فقط در حاوی فصل جفتگیری نرها رفتار قلمرو طلبانه از خود نشان می دهند (اینترنت-۷).

 

جفت یابی، جفت گیری و تولید مثل:گوزن زرد ایرانی

در اواسط شهریور ماه جفگیری شروع می شود در این فصل گردن نرها متورم می شود بین نرها جدالهایی در می گیرد و نرهای قوی تر با در اختیار گرفتن تعدادی ماده تشکیل حرم سرا می دهند.

مدت آبستنی حدود ۸ ماه است. یک و بندرت ۲ بچه می زایند. بچه ها پس از تولد قادر به راه رفتن و دویدن هستند ولی مادر در چند روز اول آن ها را در بین علف های بلند مخفی می کند. بچه ها به علت هم رنگی با محیط، نداشتن بو و تحرک، از دید حیوانات طعمه گیر مخفی اند و در ۵/۱ سالگی بالغ می شوند. طول عمر گوزن زرد حدود ۱۶ سال است (هوشنگ ضیایی – ۱۳۷۵).

یک گوزن نر در ۱۸ ماهگی به بلوغ جنسی می رسد و در آن زمان گله ماده ها را ترک می کند هر چند آمادگی جفتگیری را برای ۵ تا ۶ سال دیگر ندارند. زمانی که به بلوغ فیزیکی رسیدند می توانند با نرهای بالغ برای به دست آوردن حق جفتگیری با یک ماده رقابت کنند. به طور کلی فصل جفتگیری در گوزن های نر در اوایل زمستان صورت می پذیرد. بدان معنا که ماده ها در طول زمستان حامله هستند و بچه ها را در اوایل بهار به دنیا می آورند. بهار بهترین زمان برای به دنیا آوردن بچه هاست زیرا هوا شروع به گرم شدن کرده و غذا فراوان می شود. مادر باید یک منبع غذایی در اختیار داشته باشد تا بتواند شیر کافی برای بچه اش تولید کند. طول دوره حاملگی یا دوره آبستنی در گوزن زرد بین ۳۱ تا ۳۲ هفته است فصل جفتگیری با تغییرات در رفتار نرها و ایجاد مراسم جفتگیری مشخص می شود. این مراسم شامل پاکشیدن بر زمین و ضربه زدن به بوته ها و درختان است. نواحی ای که گوزن ها در آن پراکنده می شوند بستگی به تراکم جمعیت گوزنهای منطقه دارد.

در تراکم‌های پائین قلمرو بزرگتر است. گوزن های نر در مکانهایی که پا کشیده ادرار می کند و نیز ممکن است ادرار را به خود و شاخ هایش بمالد. نرها اغلب به همان مکانهای اجرای مراسم جفت یابی در سال قبل باز می گردند. در این مدت نرها رایحه بسیار قوی از خود متصاعد می کنند که به وسیله آدمی نیز قابل تشخیص است. برخلاف گوزن شوکا و قرمز ، گوزن زرد از مکانهای پاکوبیده  برای غلتیدن در آنها استفاده نمی کند. نرها همچنین پوست درختان و بوته ها را ساییده می کنند و بوی خود را از غدد، عطری زیر چشمی بر روی تنه درختان به جا می گذارند. در زمان مراسم جفت گیری نرها یک صدای فریاد مانند ویژه از خود ساطع می کنند که مشابه با یک آروغ کشیده عمیق است. ماده ها در اطراف مکانهای برگزاری مراسم جمع شده و به وسیله فعالیت های نرها و محرک های سمعی و بویایی جلب می شوند در طی این فصل نرها با هم می جنگند که اساساً از کشمکش ها و هل دادن حریف با شاخ تشکیل شده است. همچنان که نرها یکدیگر را هل می دهند برای مجبور کردن حریف به فرار وی، عقب راندن وی، گردن خود را می چرخانند. برنده اغلب زخمی بر پهلوی بازنده با شاخ هایش برجا می گذارد که باعث می شود وی فرار کند. یکساله ها و دیگر نرهای جوان تر در مکان های جفت گیری تحمل می شوند اما اگر گوزنی با اندازه مشابه ظاهر شود معمولاً دوباره جنگ در می گیرد. به محض آنکه ماده ای آماده جفت گیری شد نرها اطراف ماده مورد نظر گشته و میزان پذیرایی جنسی وی را با بو کشیدن نواحی مخربی و امتحان ادارار آنها می آزمایند. آزمایش اینگونه از ماده ها Fleh Men نامیده می شود و از نشانه های آن، نری است که سر خود را بالا گرفته و لب های خود را تکان می دهد اگر ماده ورتاک باشد (Oestrus) ممکن است نر او را تعقیب کند که در برخی اوقات قبل از صورت پذیرفتن جفتگیری، مسافت قابل توجهی از مکان جفتگیری پیموده می شود. اغلب آواهای دو جنس در زمان این تعقیب صورت می پذیرد. ماده ها با دیگر اعضا گروهها و بچه هایش با آواهای جیغ مانند و ناله های بع بع مانند متفاوت در طول سال ارتباط برقرار می کنند. نرینه ها فقط صدای آروغ مانند کشیده عمیق خود را در طول فصل جفت گیری، زمانیکه این فریاد هر دو ثانیه یکبار برای یک دوره زمانی پی در پی تکرار می شود سر می دهند. در طول فصل جفت گیری با به ورتاکی رسیدن یک ماده همه نرها در یک مکان شروع به فریاد کشیدن دوباره می کنند

رفتار های جفت یابی تحت تاثیر شرایط محیطی و ترشحات هورمونی و در زمان خاص صورت می گیرد. شرایط آب و هوائی همانند دما و بارندگی زمان جفت گیری را تغیر می دهد این زمان در استان خوزستان بدلیل گرمای هوا زودتر در مرداد تا اوایل شهریور است. مادر بچه تازه به دنیا آماده اش را تمیز می کند بچه چند دقیقه پس از تولد روی پا می ایستد و شیر می خورد.

مادر بچه های تازه به دنیا را با دست تکان می دهد و بدن خیس آن را می لیسد. و او را به ایستادن تشویق می کند بچه روی پاهایش تلو تلو می خورد و شروع به تعقیب مادر می کند، سپس می افتد. مادر کنار بچه دراز می کشد، سرش را تکان می دهد و او را به سمت خود می خواند. بچه دلیرانه برای ایستادن تلاش می‌کند، دوباره می افتد عاقبت مادر بچه را به سمت صخره ها می برد تا شب در آنجا بخوابند.

تعیین شده که بیش از ۸۰ درصد بچه های که از مادر قوی متولد شده اند نر هستند. شیر ماده های ضعیف ماده به دنیا می آورند این خصیصه در آنها ژنتیکی است. هر چند برای گوزن نر پیروزی در جنگلها بسیار اهمیت دارد ولی اینکه بی دلیل بجنگد هم بسیار مهم است. این جنگلها بسیار خطرناکند از همین رو در آغاز جنگ نرها می جنگند، با خرخر کردن همدیگر را ارزیابی می کنند  وسعی می کنند تا آنجا که ممکن است جلوی جنگ کردن را بگیرند. رقابت در خرناس کشیدن یکی از روش هاست. چون تنها گوزن قوی تر می‌تواند خرناس بلند سر دهد (زکی-۱۳۸۳)

گوزن های ماده به هنگام زایمان از گروه ماده ها جدا شده و مناطقی با پوشش مرتعی انبوه و دور از دسترس و دید را انتخاب نموده و بچه های خود را در این محل ها به دنیا می آورند.

در دشت ناز ماده اکثراً در پلاک آخر به دلیل داشتن پوشش گیاهی مناسب تر زایمان می نماید و در پلاک‌های اول به علت وجود انبارها رفت و آمد زیاد زایمان ندرتاً انجام می گیرد. در سال ۱۳۶۴ به علت عدم دسترسی گوزن های ماده به پوشش گیاهی مناسب موجب گردید که در سه راس از نوزادان در پلاک های وسطی توسط گربه وحشی از بین بروند. گوزن های نر از قلمرو کوچک خود به شعاع ۶۰-۵۰ متر پیرامون این جاده در مقابل نرهای دیگر به شدت دفاع نموده و تلاش آنها در این دوره بر این پایه استوار است که تا حد امکان با تعداد بیشتری ماده جفت گیری نمایند. وقتی گوزن زرد مطمئن شد که مزاحمی در اطراف نیست شروع به لیسیدن سر و صورت گوزنهای ماده کرده و آنها را نوازش می دهد سپس یکی از ماده ها را انتخاب کرده و پس از لیسیدن او با نعره کشیدن گوزن ماده را از جا بلند کرده و ۳ تا ۴ متر از ماده های دیگر که در حال استراحت هستند فاصله می گیرند. در این موقع گوزن ماده مشغول نظافت خود بوده و گوزن نر او را می‌بوید و برای جفتگیری به روی او می پرد ولی گوزن ماده برای جفتگیری آمادگی نشان نمی دهد. نر مجدداً این عمل را تکرار می نماید و هر دفعه با نارضایتی گوزن ماده رو به رو می گردد. هر لحظه به بی تابی گوزن نر افزوده می گردد. و در حالی که گوزن ماده همچنان مشغول نظافت خود می باشد بلاخره گوزن ماده تن به آمیزش داده و بعد از اتمام جفتگیری گوزن نر به سراغ گوزنهای ماده دیگر رفته و از حرمسرای موقتی خود حراست می نماید. این عمل همچنان تا پایان دوره جفتگیری ادامه داشته و در طول این مدت گوزن نر تا سی درصد وزن بدن را از دست می دهد. ماده ها در ۱۶ ماهگی آمادگی جفت گیری دارند و دوره آبستنی آنها حدود ۸ ماه طول می کشد و در اوایل بهار یک نوزاد که رنگش تیره تر از مادر است به دنیا می آورند. (نبوی – ۱۳۸۴)

 

زایمان و بزرگ کردن بچه ها:

اندکی قبل از زایمان ماده ها بیشتر و بیشتر بی قرار می شوند و نمی توانند در یک جا ثابت بمانند. گوزن های ماده که در یک نقطه کاملاً منزوی زایمان می کنند به کمک این، از خطر شکار شدن کودکانشان می کاهند. (مهمترین دشمنان طبیعی گوزن زرد بسته به محیط زندگی اش گرگ، گربه جنگلی و خرس است و بچه ها در برخی موارد به ندرت توسط روباه  شکار می‌شوند) در ابتدای زایمان عضو تناسلی ماده باز شده و مایع رحمی آزاد می شود، در زمان زایمان ممکن است متناوباً بنشیند و بایستد اما زمانی که کودک در راه است خواهد ایستاد تا نیروی جاذبه به خروج کودک کمک کند. تقریباً در همه زایمان ها کودک از ناحیه سر خارج می‌شود پس از به دنیا آمدن کودک مادر او را می لیسد تا تمیز شده و عاری از بو شود نیم ساعت پس از تولد جفت دفع می شود و مادر آن را می خورد و با خوردن جفت برخی از مواد ضروری که جفت حاوی آن هاست جذب می شود و همچنین خطر یافتن نوزادان بوسیله شکارچی ها کاهش می یابد. جفت معمولاً نشانه بسیار خوبی است و یافتن آن ساده خواهد بود. گوزن های جوان در هنگام تولد معمولاً به خوبی رشد کرده اند ولی هنوز بسیار آسیب پذیر هستند. بچه گوزن به دنیا آمده در هنگام تولد ۵/۴ کیلو وزن دارد. در گوزن زرد دو قلو زایی نادر بوده و در ۱% همه زایمان ها صورت می گیرد در این موارد کودکان به جای مخفی شدن با هم، جداگانه مخفی می شوند با انجام این کار اگر شکارگری یکی را بیابد هنوز یک شانس که دیگری یافت نشود و زنده بماند وجود دارد. خال ها از بدو تولد همراه گوزن بوده استتار وی کمک می کنند.

برای هفته های آغازین زندگی شیر مادر تنها غذایی است که کودک دریافت می کند اما از حدود ۲ هفتگی گوزن جوان شروع به دریافت مقادیر کم غذاهای سبز می کند از حدود یک ماهگی گوزن جوان در دفعات و مقادیر بیشتر از مواد سبز تغذیه می کند. ولی هنوز به میزان زیادی به شیری که از مادرش دریافت می کند وابسته است. از شیر گرفتن گوزن جوان در حدود شش ماهگی شروع می شود و تعداد زمانهای دریافت شیر در هر روز بتدریج کم می‌شود و میزان شیری که ماده تولید می کند نیز کمتر و کمتر می شود اگرچه گوزن ها در این سن قادر به زندگی تنها و مستقل از مادر خود می باشند با وی تا زمان تولد نوزاد بعدی می مانند که معمولاً یک سال است (در برخی موارد که یک ماده از حاملگی باز مانده یا نوزاد خود را از دست می دهد بچه گوزن تا سال بعد او را همراهی می کند) پس از به سر رسیدن این زمان هر یک به مسیرهای جداگانه ای می روند و معمولاً گوزن جوان مادرش را هرگز دوباره نخواهد دید ولی گاهی ماده ها با کودکان خود بازگشته و گله های کوچکی را تشکیل می‌دهند

 

توصیف نرینه ها:

گوزن های نر علاوه بر دارا بودن شاخ، دارای گردن کشیده تر و عضلانی تر از ماده ها سیبک گلویی مشخص و غلاف تناسلی بزرگ و نمایان که به شکل یک ماهوت پاک کن (Brush) بوده در طول فصل جفتگیری سر آن تیره تر شده و به طرف خارج بر می گردد می باشند.

 

تعیین سن گوزن زرد :

به دو طریق سن گوزن زرد را تعیین می کنند؛

۱-از روی شکل شاخ: در گوزن زرد هر ساله به تعداد شاخک های شاخ افزوده میشود بطوریکه در سال اول زندگی شاخ گوزن فاقد شاخک ها است و در سالهای بعد هر سال یک شاخک به شاخ گوزن افزوده می شود که معمولاً تا ده سال ادامه دارد (تا ۱۰شاخک) بعد از ده سالگی بدلیل کهولت از تعداد شاخک ها کاسته شده و شاخ کوتاهتر می گردد.

۲- برش دندان آسیا: این روش برای تعیین سن دقیق حیوان صورت می گیرد بدین منظور برش عرضی از دندان آسیا تهیه کرده و از روی خطوط تیره و روشن موجود در روی برش تهیه شده سن دقیق حیوان برآورد می گردد. (زکی – ۱۳۸۲)

رنگ بدن:

اختلاف جزئی در رنگ پوشش بدن افراد یک جمعیت نیز ممکن است دیده شود این تغییرات عموماً به علت تمرکز پیگمانهای رنگی در موها و وضعیت فیزیکی حیوان بستگی دارد معمولاً تمرکز پیگمانهای رنگی در انتهای آزاد موها زیادتر است. بطوریکه ابتدای مو به صورت کمرنگ دیده می شود. اندازه و بلندی مو در سطح بدن متفاوت است. تعویض یا ریختن مو در گوزن سالی دو بار انجام می شود ابتدا در بهار موها و پشمهای زمستانی شروع به ریختن می کند و معمولاً از ناحیه گردن و دو طرف بالای ران ها شروع می شود. مرحله بعدی ریزش مو در پائیز انجام می شود که گوزن در تدارک پشم زمستانی می باشد. ( نبوی- ۱۳۸۴).

غدد معطره:

در سطح بدن گوزن تعدادی غدد معطره وجود دارد. نقش اصلی این غدد در گوزن هنوز به خوبی روشن نشده است معهذا وجود این غدد در برقرار نمودن ارتباط بین افراد مختلف جمعیت آنها بی تاثیر نمی با شد در هر دو جنس نر و ماده غدد بین انگشتی، فوق مچی و زیر چشمی بطور زوج وجود دارد. ممکن است در جنس نر غدد دیگری در قسمت آلت تناسلی و بن شاخی دیده شود  (نبوی – ۱۳۸۴)

 

دندان گوزن زرد ایرانی :

تعداد دندانها در گوزن بالغ بر ۳۲ عدد و دارای فرمول دندانی پیش ۳/۰، نیش ۱/۰، پیش آسیا ۳/۳ و آسیا ۳/۳ می باشد بطوریکه از فرمول دندانی نتیجه می شود تعداد ۲۰ عدد دندان در آرواره پائین و ۱۲ عدد دندان در آرواره بالا قرار گرفته است. ۸ عدد دندان جلوئی در آرواره پائین  را که از دندانهای پیش و نیش تشکیل شده است و اصطلاحاً دندان های پیشین می نامند. آرواره بالائی فاقد دندان های پیشین می باشد. نوزادهای تازه متولد شده همگی دارای دندانهای شیری می باشند تعداد این دندانها ۲۰ عدد بوده که ۸ عدد آن ها را دندانهای پیشین در آرواره پائین و بقیه را دندانهای پیش آسیا (۳ عدد در هر نیم آرواره) تشکیل داده است (نبوی – ۱۳۸۴)

وسیله دفاعی حیوان:

به هنگام خطر چنانچه قادر به مبارزه بوسیله شاخ با دشمن نباشد  و یا این که در مرحله ای قرار گرفته که شاخ اندازی صورت گرفته و حیوان شاخ ندارد جهت فرار بلادرنگ و رهایی کامل از دست دشمن (خواه طعمه خوار، خواه انسان) خود را به رودخانه زده و مانند گاومیش از شنای خوبی برخوردار است و به محض خارج شدن از آب به جنگل رفته و از پشت انبوهی درختان به دشمن می نگرد. نوزاد گوزن از مادر خود تیز تر و به هنگام خطر از قوه استتار استفاده می نماید. (بهروزی راد – ۱۳۸۱)

رژیم غذایی :

رژیم غذایی گوزن زرد به ناحیه ای که در آن ساکن است بستگی دارد بطور مثال در نواحی جنگلی بسته به پوشش گیاهی منطقه در تابستان از علف، برگ و جوانه های درختان، گیاهان جنگلی، در پائیز به وفور از میوه درختان بلوط، راج، مخروطیان و تمشک جنگلی و دیگر میوه‌های جنگلی، قارچ ها و گلسنگ ها و در فصل سرما از خزه، لجن و پوست درختان تغذیه می کند. بدلیل توانایی گوزن زرد دز ایستادن روی ساق های عقبی خود برای دستیابی به غذاهای در ارتفاع، مشاهده خطوط کاملاً مشخص چرا بر درختان و بوته ها در ارتفاع ۵/۱ تا ۲ متری سطح زمین امری غیر عادی نیست. در نوع اروپایی در مناطقی که در حاشیه شهرها قرار دارند و گوزن ها فراوان هستند اجسامی چون بادکنک، انواع کاغذ، تکه های پلاستیک و جعبه های شیرینی در معده آنها یافت می شود گوزن زرد مانند اغلب گوزن‌ها آب مورد نیاز خود را از غذایی که می خورد و یا از شبنم و بندرت از نوشیدن بدست می آورد.

گمان برده می شود که گوزن زرد ایرانی در زیستگاه اصلی خود دزو کرخه فه بیشترین گرایش را به درختچه سریم [۱](Lycium Shawii) دارد. ولی الله مظفریان در جلد اول کتاب فلور خوزستان ص  ۲۴۷ از حاشیه مزارع، کنار جویبار‌ها در مناطق اطراف اهواز، سوسنگرد، شوش، هفت تیه، اندیمشک، شوشتر، حاشیه رودخانه کرخه، دز کارون بعنوان مناطقی که این گیاه دیده می شود نام می برد. در جلد ۲۴ کتاب فلور ایران صفحات ۴۸ و ۴۹ فهرست تفضیلی پراکندگی این گونه گیاهی در ایران آمده است. قابل توجه است که پراکندگی جهانی این گونه گیاهی بسیار مشابه با مناطقی است که در گذشته گوزن زرد ایرانی در آن جایی می‌زیسته که براساس صفحه ۴۸ همان کتاب به جز ایران شامل ترکیه، عراق، پاکستان، شمال آفریقا می شود سرشاخه های درختانی چون پده (Populus Euphratica)، گذ (Mocrocarpa Tamarix) و گیاهانی چون علف شور (Salsola Crassa) ، علف مار (Copparis Seinusa) و به نسبت کمتر تمشک (Rubus Spp) ، کاهوی وحشی (Lactucaspp) و اسفناج وحشی (Atriplex Spp) داشته  باشد.

نیاز گوزن ها به مواد غذایی بر حسب فعالیت های زیستی در طول ماه‌های مختلف سال تفاوت می کند در دوره قبل از فصل جفتگیری گوزن ها میل فراوانی به غذا از خود نشان می دهند و در طول دوره جفتگیری میزان تغذیه بویژه در گوزنهای نر کاهش یافته و پس از این دوره مجدداً افزایش می یابد. در طول فصل زمستان بطوریکه میزان تغذیه پائین بوده و در شروع فصل بهار به موازات افزایش فعالیت های زیستی (رشد شاخ در نرها و رشد نهایی جنین و شیر دهی نوزادان در ماده ها) میزان تغذیه بالا می رود

به طور کلی افزایش یا کاهش میزان تغذیه در طول ماههای مختلف سال با عرضه مواد غذایی در زیستگاه طبیعی با فعالیت های زیستی مختلف گوزن ها هماهنگ می باشند. به عبارت دیگر روند انتخاب طبیعی موجب گردیده که برحسب تامین منابع غذایی لازم از طرف محیط در زمان های مختلف با فعالیت های زیستی همگام  گردیده تا حداکثر بهره گیری از آن منابع بعمل آید. در اوایل فصل رویش وجود گونه های گراس (علف) و فوب (بوته) در رژیم غذایی گوزن حائز اهمیت است چون در این زمان گیاهان بیشترین و حیاتی ترین مواد غذایی را در خود دارا می باشند. زیرا به علت لطیف بودن برگ و ساقه از درجه خوش خوراکی بالائی برخوردار هستند. در فصول مختلف سال رژیم غذایی گوزن برحسب بافت، ساختمان و تنوع گونه ای گیاهی در زیستگاه تغییر می کند و در زمان ریزش برگ درختان، فوب‌ها نقش مهمی در تامین غذا ایفا نموده و میوه درختانی مثل گلابی، آلوچه و بذر درخت بلوط (در دشت ناز) که دارای مواد غذایی مناسبی می باشد مهمترین غذاهای زمستانی را با کمیتی بسیار محدود تشکیل می دهند. افزایش بیش از حد حمایت گوزن در زیستگاه های دشت ناز و سمسکنده نسبت به ظرفیت زیستگاه منجر به کاهش تولید و تغییرات شدید در پوشش گیاهی (تجدید حیات طبیعی در درختان) و به وجود آمدن خط چرا (Brows Line) شده است. بیش از ۹ ماه از سال علوفه، جو و بذر بلوط در اختیار گوزن ها قرار می گیرد (جدول شماره ۱) و برای تامین نمک مورد نیاز آن ها در نقاط مختلف نمک سنگی گذاشته شده است.

بطور کلی این گوزنها فقط دوران کوتاهی از سال را به چرا می پردازند زمان تغذیه گوزن ها سپیده دم و هنگام غروب است و طول روز را به استراحت و نشخوار کردن می گذرانند

مگس قاتلی که به جان گوزن ها افتاده

به گزارش افکارنیوز، او بسيار مقاوم است و در شرايط مختلف توان سازگاري بالايي دارد. اين موجود دوست داشتني يکي از منحصر به فردترين موجودات زنده دنيا در ايران است. هنگام غذا خوردنش صبح زود يا غروب است، چشماني تيزبين دارد، شبگرد است و شناگر خوبي به شمار مي رود.

طول عمرش حداکثر به ۲۰ سال مي رسد. با اين همه زيبايي حيف است اگر روزي برسد که ديگر او را نداشته باشيم. بسياري در سراسر دنيا او را به نام «ايران» مي شناسند: «گوزن زرد ايراني» گونه اي نادر، جذاب و منحصر به فرد است که از شاخ و برگ گياهان و علف ها و گاهي از سرشاخه هاي درختان يا از پوست ساقه آن ها تغذيه مي کند.

زنگ هشدار خطر انقراض اين گونه جذاب ديرگاهي است به صدا درآمده است. بر همين اساس تلاش هايي براي حفظ و بقاي آن انجام شده است که به اختصار به آن ها اشاره اي مي کنيم. سال ۱۳۴۳، ۳ راس گوزن زرد ايراني به پناهگاه حيات وحش دشت نازي ساري منتقل شد، سال ۵۶، محوطه ۶ هکتاري در «سمسکده» ساري براي تکثير و زادآوري اين گونه محصور شد. طي سال هاي ۵۶ تا ۶۲ نيز ۲۲ راس از اين گونه جانوري، به جزيره «اشک» اروميه برده شد.

سال ۶۸ به مناطقي مانند «رزدلان» در استان کرمانشاه، جزيره کيش، جزيره سيري، حاشيه رود کرخه و جزيره کبودان در آذربايجان شرقي انتقال يافتند، همه اين کارها براي اين بود که گوزن خوش رنگ آفرينش نميرد، بماند، زادآوري کند و نسل او در نقاط مطلوب زادگاهش ايران بدود و هستي طبيعت را شاداب تر کند؛ اما اين پروژه ها نتايج دلخواه را در پي نداشت، سال ۸۲، تعدادي از اين گوزن ها به «ميان کتل» استان فارس و سال ۸۴ به باغ شادي منتقل شدند؛ مناطق مربوطه فنس کشي مي شد و اين حيوانات با دست تغذيه مي شدند. علت اين انتقال ها، نداشتن قدرت تطبيق با محيط جديد، وجود دشمنان و شکارچيان طبيعي و انساني بود که خطر مرگ را براي گوزن زرد ايراني به همراه داشت.

بد نيست بدانيد مناطقي مانند «ميان کتل» و «بيجار» بدون درخت است؛ اين در حالي است که اين جانور زيبا متعلق به مناطق جنگلي است! پروژ ه هاي ناموفق سوال شفاف و پررنگي برذهن هر کسي ايجاد مي کرد که آيا پيش از انجام اين کارها، کارشناسي هاي لازم و ضروري و مطالعات مورد نياز انجام نشده است؟ انتقال موجودات به مناطق خاص به منظور بقاي آن ها هزينه هاي گزافي در پي دارد و با اين آزمون و خطاها و آزمايش هاي پياپي در طول اين همه سال در مناطق مختلف زيستي، آيا نتيجه اي در اختيار کارشناسان و مسئولان قرار نداده است که دست از چنين هزينه هايي بردارند و به راه حلي اساسي بينديشند؟

متاسفانه مدتي است خبرهايي تلخ ونگران کننده درباره شيوع مرگ وميري نامعمول، بين اين گونه زنده منحصر به فرد ايراني منتشر مي شود. براي دريافت اطلاعات و تحليل دقيق تر به سراغ مهندس محمد درويش؛ عضو هيئت علمي و مسئول گروه اقتصادي اجتماعي موسسه تحقيقات جنگل ها و مراتع کشور رفتيم. وي در اين باره گفت: ۱۶ خرداد امسال گزارش هايي منتشر شد که حکايت از مرگ و مير غيرعادي در جامعه گوزن ايراني در منطقه کرخه داشت که در حقيقت شکل اين منطقه زيستگاه طبيعي آنها نيست.

وي ادامه داد: هرچند در گذشته زيستگاه طبيعي گوزن زرد منطقه کرخه بوده است ولي شکار بي رويه و تخريب محيط زيست، آن ها را در معرض خطر نابودي قرار داده است. وي يادآور شد: سازمان محيط زيست تلاش کرد با استقرار گونه هاي گوزن زرد در منطقه، وضعيت محيط طبيعي او را اصلاح کند. خوشبختانه آن ها هم سازگاري خوبي با محيط نشان دادند و به طرز قابل قبولي در حال افزايش بودند. ولي متاسفانه از ۱۶خرداد، روند مرگ و مير نسبتاً نگران کننده اي در جامعه آن ها ديده شد. درويش درباره نتيجه بررسي هاي انجام شده در مورد اين واقعه گفت: بررسي ها نشان داد نوعي مگس به نام «مياز» گوزن ها را نيش مي زند و بعد از نيش زدن، در بدن آن ها تخم ريزي مي کند، بعد از شکل گيري «لارو»ها، متاسفانه گوزن ها در فاصله کوتاه ۳ تا ۵ روز از بين مي روند.

تاکنون ۳۵ رأس گوزن از بين رفته است. مسئول تهيه برنامه کلان پژوهش بخش تحقيقات بيابان در چشم انداز ۲۰ساله کشور افزود: دام پزشکان، دارويي را که موجب درمان اين بيماري مي شود، در اختيار دارند. زيرا اين مگس ها و آسيب هايي که به همراه دارند پيش از اين نيز به سراغ دام هاي اهلي آمده بود و دام ها با اين دارو، درمان شدند. از اين رو دارو را به آبشخور گوزن ها افزودند و ۵ رأس آن ها نجات پيدا کرد ولي براي نجات قطعي، بايد دارو را به بدن آن ها تزريق کرد و شست و شو داد تا بار ديگر اين مشکل پيش نيايد ولي اين کار مستلزم زنده گيري گوزن هاست که کاري بسيار دشوار است و متأسفانه اسلحه هاي بيهوشي کافي نيز در اختيار سازمان محيط زيست قرار ندارد و دارو نيز به اندازه موردنياز فراهم نيست.

اين فعال محيط زيست با تأکيد بر اين پرسش اصلي که چرا چنين اتفاقي رخ داده است، ادامه داد: علت اين رخداد ناراحت کننده اين است که ارديبهشت ماه با بارندگي نامعمولي و در پي آن افزايش رطوبت که سبب طغيان اين مگس ها در هواي گرم مي شود، رو به رو بوديم، البته بايد به ياد داشته باشيم که اين گونه ها در طول تاريخ بارها با اين مشکل رو به رو بوده اند ولي آن ها مي توانستند با اين شرايط دشوار اقليمي، سازگاري پيدا کنند. زيرا اين منطقه سرشار از تالاب ها و رودخانه هاي متعدد بوده است که در چنين شرايطي، گوزن ها خود را در آب مي انداختند و بدن شان را به گل هاي اطراف تالاب مي ماليدند و لاروها و حشرات و جراحت هاي شان را به حداقل مي رساندند و خود را از مرگ نجات مي دادند.

ولي با وجود سد کرخه و سيمره و تغيير نظام آب شناختي در بالادست اين منطقه، تالاب ها خشک شدند و آب چنداني وجود ندارد و آن ها با آبشخورهاي مصنوعي به حيات شان ادامه مي دهند. در حال حاضر آن ها بعد از چندين مرحله در حصار بودن، رها شده اند و در واقع موجوداتي نيمه اهلي هستند و نمي توانند مثل اجدادشان در برابر شرايط طبيعي منطقه مقاومت کنند و به طور مرتب به تيمار نياز دارند.

به عبارتي آن ها در محيط طبيعي شان قرار ندارند بلکه در با غ وحشي بزرگ تر نگهداري مي شوند، بنابراين آسيب پذيري بيشتري دارند. کارشناس محيط زيست در برابر اين سوال که آيا هنوز هم مي توان براي احياي شرايط اقليمي طبيعي زيستگاه اين گنجينه ملي کاري کرد يا خير؟ پاسخ داد: اگر حقابه محيط زيست منطقه را رعايت کنيم و اگر وزارت نيرو را مجاب کنيم اين حقابه را در اختيار منطقه قرار دهد و به سمت بهبود شرايط زيستگاه حرکت کنيم چه از نظر پوشش گياهي و چه از نظر منابع آبي، مي توانيم اين شرايط را ايجاد کنيم به گونه اي که ديگر از آبشخورهاي مصنوعي تغذيه نکنند. در حال حاضر يا بايد شرايط طبيعي را احيا کنيم يا مراقبت هاي پزشکي و محيط بانان را افزايش دهيم.

نه اين که بعد از مرگ ۳۵رأس از آن ها تازه متوجه شويم چه اتفاقي افتاده است بلکه با مرگ اولين گوزن بايد موضوع را مي فهميديم و پيش بيني مي کرديم. حال اگر قدرت انساني، امکانات نرم افزاري لازم و شرايط بهبود زيستگاه طبيعي را نداريم از خير پرورش و استقرار آن ها در محيط هايي مثل کرخه بگذريم! نماينده موسسه تحقيقات جنگل ها و مراتع کشور در دفتر پژوهش هاي محيط زيست و توسعه پايدار کشاورزي تات با اشاره به تأثير منفي سد کرخه و سيمره در فضاي منطقه افزود: بزرگ ترين خسارتي که احداث اين سدها وارد کرد اين بود که تالاب «هورالعظيم» به کانون گرد و خاک و افزايش ريزگردها تبديل شد.

اين تالاب را ۳رودخانه دجله، فرات و کرخه حفظ مي کردند. دجله و فرات توسط ترکيه و سوريه به محاق رفت و کرخه را ما از دسترس خارج کرديم. وي خاطرنشان کرد: حتي اين ادعا که با احداث اين سد ۳۰۰هزار هکتار اراضي زير کشت مي رود نيز محقق نشد و با توجه به اين که سد پشتيبان هم ساخته نشده ميزان رسوبات چندين برابر شده است و نيروگاه برق آبي هم نتوانست به اهدافش برسد و ...

بر اساس خبرهاي منتشر شده تنها ۱۱۰ رأس گوزن زرد در جنگل هاي دز و کرخه زندگي مي کنند که با احتساب تلف شدن ۳۵رأس از اين تعداد، تنها ۷۵رأس باقي مانده است. يادمان نرود هر آفريده اي گوشه اي از تجلي خداوندي است و هر موجودي تسبيح گوي خداوند ... اين روزها حال گوزن زرد ايراني، اين گونه زيباي کمياب خوب نيست. ما براي زنده ماندنش چه کاري مي توانيم انجام دهيم تا حيات او نيز ادامه يابد؟
.

 

amirhossein بازدید : 137 سه شنبه 11 تیر 1392 نظرات (0)

http://vahsh.rozblog.com/

شیر آسیایی (نام علمیPanthera leo persica) یا شیر پارسی یا شیر ایرانی، پستانداری گوشت‌خوار از سردهٔ پلنگیان، تیرهٔ گربه‌سانان و یکی اززیرگونه‌های شیر می‌باشد و هم‌اکنون در هند زندگی می‌کند و با نام شیر هندی شناخته می‌شود. این گونه در گذشته در یونان و جنوب غربی آسیا زندگی می‌کرده و از راه آسیای میانه وارد هند شده‌است. از نظر تاریخی، این گونه به سه‌بخش شیرهای پارسی، عربی و بنگالی تقسیم می‌شوند. جثهٔ این حیوانات میان جثهٔ ببر و پلنگ است.

شیرهای آسیایی نسبت به هم‌نوعان آفریقایی خود کوچک‌تر و سبک‌تر هستند و نرهای زیرگونهٔ آسیایی، یال‌های کم‌پشت‌تری نسبت به آفریقاییان دارند. نرهاپوستی بیش از حد کششی در امتداد شکم و هم‌چنین ریش‌هایی معروف به ریش‌بزی دارند. این شیرها در رفتار اجتماعی نیز با هم‌نوعان آفریقایی خود متفاوت‌اند و محدودهٔ کوچک‌تری را تصرف‌کرده و تعدادشان کم‌تر از آفریقاییان است. آن‌های ویژگی‌هایی شبیه انسان‌ها دارند و اغلب رفتار خصومت‌آمیزی ندارند. شاید دلیل این عملکرد شیرها، هزاران سال زندگی با قبایل انسانی و در مجاورت آن‌ها باشد. با این حال، به‌دلیل حملهٔ این حیوانات به انسان‌ها در چند سال گذشته، بسیاری بر این باورند که کاهش گاوهای اهلی در جنگل، سبب نابودی منابع غذایی شیرها شده و از انسان‌ها به‌عنوان منابع غذایی استفاده می‌کنند.

آمار نشان می‌دهد که جمعیت شیرها در سال ۲۰۰۵، ۳۹۵ تن بوده‌است و همهٔ آن‌ها در پارک ملی جنگل گیر در ایالت گجرات واقع در هند زندگی می‌کنند. آماری در سال ۲۰۱۰ نشان‌داد که تعداد شیرها نسبت به سال ۲۰۰۵، ۵۲ تن افزایش یافته‌است. شیرها پیش از این در قفقاز و ترکیه و سراسر شام زندگی می‌کردند، سپس به یمن و مقدونیه رسیدند و در سراسر میان‌رودان و ایران ساکن‌شدند و به‌سوی هند، پاکستان و بنگلادش حرکت‌کردند. آن‌ها با دیگر حیوانات می‌جنگیدند و توسط رومیان در سراسر آسیا برای رم نبرد می‌کردند و در برخی از سنگ‌نبشته‌های کنعانی و فنیقی از آن‌ها یاد شده‌است. این شیرها هم‌چنین در نبرد ماراتون میان ایران و یونان، به ارتش خشایارشا هخامنشی خدمت‌کردند و بسیاری از کاروان‌های یونانی را نابود کردند و خوردند. بیشتر مردم به‌اشتباه تصور می‌کنند که این حیوانات نماد ملی هند هستند، اما در حقیقت به بنگال تعلق‌دارند.

دانشمندان فرض می‌کنند که این شیرها قدمتی ۱۰۰٬۰۰۰ ساله دارند.

توصیف ظاهری و ویژگی‌های زیستی

پوشش بدن شیرهای آسیایی از کرک و پشم و حتی بیش از کرک و پشم شیرهای آفریقایی تشکیل شده‌است و دارای ریش و هم‌چنین مو در دم و دیگر ویژگی‌های ظاهری هستند. طول جمجمه بزرگ‌سالان نر میان ۳۳۰ تا ۳۴۰ میلی‌متر و در ماده، میان ۲۶۶ تا ۲۷۷ میلی‌متر است. هردو جنس نر و ماده، دارایپوستی کشیده در شکم خود هستند. قد شیرهای نر ۱٫۷ تا ۲٫۵ متر و وزن آنان میان ۱۵۰ تا ۲۵۰ کیلوگرم است، در حالی که در شیرهای ماده، قد از ۱٫۴ تا ۱٫۷۵ متر و وزن ۱۲۰ تا ۱۸۲ کیلوگرم است.

فشار و خطرات

تولیدمثل

باور بر این است که ۳۶۰ شیر آسیایی امروزی از ۱۳ تن در سال ۱۹۱۰ پدید آمده‌اند و بنابراین، تولیدمثل آن‌ها به‌شکل چشمگیری افزایش یافته‌است. اما برخی داده‌ها نشان می‌دهد که رقم برآوردشده در سال ۱۹۱۰ اشتباه بوده‌است، هرچند دلیلی برای این گفته ندارند و معتقدند که شیرهای دیگر توسط شکارچیان در سال ۱۹۱۰ شکار شدند. بسیاری از مطالعات نمایانگر این بوده‌است که تعداد شیرها تامدت زمان طولانی در حال افزایش‌است. البته بسیاری از اسپرم‌ها دچار بیماری‌شده و منجر به ناباروری زنان می‌گردد.

استفان اوبراین درمورد ژن شیرهای آسیایی می‌گوید:«اگر از دی‌ان‌ای این شیرها نمونه‌برداری کنیم، متوجه می‌شویم که آن‌ها توسط زایش چندگانه به‌دنیا آمدند، زیرا ده‌ها تن از آن‌ها در آغاز سده بیستم به‌دنیا آمدند. » بنابراین، بسیاری از آن‌ها دارای بیماری هستند و ۷۰ تا ۸۰ درصد اسپرم مردان مشکل‌دارد که سبب ناباروری زنان می‌گردد.

مطالعه‌ای جایگزین درمورد بیان ژن نشان‌داد که جمعیت امروزی به‌روش تولیدمثل به‌دنیا آمده‌اند. طرفداران نظریهٔ ضعف این حیوانات در برابر بیماری‌ها نیز نشان‌دادند که به‌طور متوسط، اسپرم‌های مردان دچار اختلال است. اما پاسخ این پرسش که این مطالعه تا چه حدی معتبر بوده و پژوهشگران چگونه تنوع ژنتیکی آنان را بررسی کرده‌اند، نامشخص است.

خطرات دیگر

انسان‌های ساکن در جنگل‌ها، برای نجات از دست چهارپایان اهلی، در کنار خانه‌هایشان گوشت‌هایی آلوده به سم را قرار می‌دهند که ممکن‌است شیرها نیز از آن‌ها تغذیه‌کنند. نشانه‌هایی وجود دارد که تک‌تیراندازان، شیرهای آسیایی را غیرقانونی شکار می‌کنند. خطرات عمدهٔ دیگر بر سر راه شیرها عبارتند از: سیل، آتش‌سوزی و بیماری‌های واگیردار. شیرها در معرض انقراض قرار دارند، اما خطر بزرگی بقای آن‌ها را تهدید نمی‌کند.

کشاورزان نیز حدود ۱۵٬۰۰۰ تا ۲۰٬۰۰۰ چاه را برای آبیاری زمین‌های کشاورزی خود حفر می‌کنند و این تله‌ای برای حیوانات وحشی از جمله شیرهای آسیایی محسوب می‌شود. این حیوانات وحشی برای نوشیدن آب درون چاه‌ها می‌پرند و غرق می‌شوند. برخی پیشنهادات برای حل این مشکل داده شده‌است که از آن جمله می‌توان به ساختن دیواره‌های ساختمانی اطراف چاه‌ها و آبیاری زمین‌های کشاورزی از آب چاه‌ها با استفاده از کانال و لوله اشاره‌نمود.

کشاورزان جنگل‌هایی که دارای سیستم برق‌رسانی هستند، پس از افزایش نرخ برق، برای حفاظت از محصولات خود از بزهای کوهی هند استفاده می‌کنند. اما شیرها با برخورد به برق، بی‌حس می‌شوند و بلافاصله می‌میرند.

بزرگ‌ترین تهدید شیرها، گروه گاوهای گیاهخوار المالداری است که چوپان آن‌ها، برای منافع پرورش گارهای خود، شیرها را شکار می‌کند. هر خانواده حدود ۵۰ گاو دارد و به‌طور کلی، المالداری غیرقانونی محسوب می‌شود. چوپان‌ها، گاوها را به اطراف شهرک‌ها می‌برند که در آن‌جا علف هرز، رایگان است و از این رو، موجب نابودی برخی اماکن مسکونی و بیرون راندن شیرها از مناطق زندگی‌شان می‌شود. شیرها برای حفظ مناطق زندگی خود، منابع غذایی گاوها را از بین می‌برند و چوپانان آن‌ها را شکار می‌کنند.

آلودگی ژنتیکی در جمعیت‌های اسیرشده

شیرهای آسیایی اسیرشده در باغ‌وحش‌های هند، از آلودگی ژنتیکی رنج می‌برند و در سیرک‌ها و نمایشگاه‌ها نیز استفاده می‌شوند. برنامهٔ پرورشی اروپاییان و آمریکایی‌ها، این شیرها را در گونه‌های در معرض خطر قرار داد و ادعا کرد که آن‌ها آلودگی ژنتیکی دارند و به‌جای استفاده از آن‌ها در باغ‌وحش‌ها، بهتر است که محافظت‌شوند تا تعدادشان پایدار بماند. هند نیز منشأ آلودگی ژنتیکی را کشف‌کرد و گفت که دلیل آن ازدواج و تکثیر نادرست بوده‌است. اروپاییان نیز برنامه‌ای ترتیب‌دادند که بتوانند از انقراض این گونه جلوگیری‌کنند. اما ایالات متحده آمریکا برنامه‌ای در دههٔ ۱۹۸۰ ترتیب‌داد که با ورود شیرها به باغ‌وحش‌ها، نسل‌شان منقرض نمی‌شود. هنوز هم در چند باغ‌وحش ایالات متحده این گونه شیرها نگهداری می‌شوند.

 

شیرهای آسیایی در اروپا و خاورمیانه

شیرهای آسیایی در بخشی از اروپای شرقی در سامانه سه‌عصری زندگی می‌کردند. تا زمانی که ارسطو و هرودوت نوشتند:«شیرهای آسیایی در بالکانیافت‌شدند و به‌قلمروی امپراتور هخامنشی ایران، خشایارشا راه‌یافتند. خشایارشا برای حمله به یونان طی نبرد ماراتون در ۴۸۰ سال پیش از میلاد، از راهمقدونیه پیشروی‌کرد و شیرهای آسیایی ارتش ایران، شترها و کاروان‌های یونان را کشتند و خوردند.» آن دو اعتقاد داشتند که این شیرها بین دهه ۸۰ و ۱۰۰ میلادی، باری دیگر در یونان زاده‌شدند.

یک پاراگراف در این‌جا وجود دارد. این شیرها زندگی خود را تا قرن دهم در قفقاز ادامه‌دادند و تنها جمعیت ساکن در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستیمحسوب می‌شدند و مدت زیادی در آن‌جا زندگی‌کردند. طی یک سال جاری، حدود ۱۰۰ تن از آن‌ها در جمهوری آذربایجان جنوب‌غربی روسیه زاده‌شدند. آن‌ها مدتی در ارمنستان نیز زندگی‌کردند. سپس با ببر مازندران و پلنگ ایرانی هم‌نشین شدند و به‌عنوان شاهزادگان ارمنی معرفی‌شدند.

بسیاری از گربه‌سانان به‌دلیل ماهی‌گیری‌های فشرده یکی پس از دیگری منقرض‌شدند و بسیاری از درندگان ناپدید شدند. از جمله: مرال، الأرخص، اسب تاتار وگوزن موس و غیره.

حکاکی شیر روی دروازه ایشتار

شیرهای آسیایی قرن‌ها پیش در چندی از کشورهای عربی به‌ویژه فلسطین، لبنان و سوریه زندگی می‌کردند. این شیرها از آغاز مسیحیت وجود داشته و در کتاب آسمانی انجیل و تورات تحت نام‌های مختلف یاد شده‌اند. در این کتاب‌های آسمانی گفته شده‌است:«آن‌ها در جنگل‌ها و کوه‌ها و کوه هرمن و مناطقی از دره اردن زندگی می‌کردند. » در بسیاری از کتاب‌ها از جمله رمان حمزه (عموی پیامبر اسلام، محمد) و داستان‌های ابن مقفع در کلیله و دمنهبه این شیرها اشاره شده‌است. علاوه بر این، در تعدادی از سنگ‌نبشته‌های امپراتوری روم شرقی و آشوری‌ها، مانند سنگ‌نبشته‌ای بر روی دروازهٔ ایشتاردر عراق از این شیرها یاد شده‌است.

شیرهای آسیایی ساکن لبنان و فلسطین پس از جنگ‌های صلیبی منقرض‌شدند و نویسندگان عرب، تاریخ و زمان این انقراض را سده بیستم و چهاردهممیلادی می‌دانند، زمانی که آن‌ها در سامری و مناطق مجاور آن زندگی می‌کردند. اما در سال ۱۲۹۴، ۱ تا ۱۰ تن از آن‌ها در شهر رام‌الله و رودخانه یارکون، پس از باران‌های سنگین نابود شدند و صفاد منصوری (۱۳۰۴ میلادی – ۱۳۰۷ میلادی) از کشتار ۱۵ شیر آسیایی در جنگل ساحلی فلسطین خبر داد. شیرهای آسیایی طی این مدت در سوریه زندگی می‌کردند، تا این که در سال ۱۸۹۱ در حلب و میان‌رودان (دجله و فرات) توسط امپراتوری عثمانی در اواخرسده نوزدهم میلادی نابود شدند. در حالی که، هنوز بسیاری ادعا می‌کنند که آن‌ها در شبه‌جزیره عربستان نیز زندگی می‌کنند.

باقی‌ماندهٔ شیرها در اواسط سده نوزدهم میلادی در بسیاری از مناطق به‌شکل پراکنده ساکن‌شدند. با گسترش باروت، شیرها در بسیاری از مناطق به‌شکل گسترده‌ای نابود شدند و آخرین شیر در سال ۱۹۴۱، در ایران میان شیراز و جهرم دیده‌شدند. در سال ۱۹۴۴، واپسین جسد این گونه شیر در سواحل رود کارون در استان خوزستان دیده‌شد. شیرها در سده نوزدهم میلادی در ترکیه نیز زندگی می‌کردند.

 

شیر آسیایی
نر
ماده
وضعیت بقا
طبقه‌بندی علمی
فرمانرو: جانوران
شاخه: طنابداران
رده: پستانداران
راسته: گوشتخواران
تیره: گربه‌سانان
سرده: پلنگیان
گونه: شیر
زیرگونه: P. l. persica
نام سه‌جمله‌ای
Panthera leo persica
مایر، ۱۸۲۶
* سبز: نقشهٔ گسترهٔ پراکندگی شیرهای آسیایی
مترادف‌ها

Leo leo goojratensis (هند)
Leo leo persicus (ایران)

amirhossein بازدید : 866 دوشنبه 10 تیر 1392 نظرات (13)
vahsh.rozblog.com
یوزپلنگ ایرانی
طراحی از بدن یوز آسیایی در هند
وضعیت بقا
طبقه‌بندی علمی
فرمانرو: جانوران
شاخه: طنابداران
رده: پستانداران
راسته: گوشت‌خوارسانان
تیره: گربه‌سانان
سرده: یوزها
گونه: A. jubatus
زیرگونه: A. j. venaticus
نام سه‌جمله‌ای
Acinonyx jubatus venaticus
(Griffith، ۱۸۲۱)

یوزپلنگ آسیایی یا یوزپلنگ ایرانی (نام علمی: Acinonyx jubatus venaticus) یک زیرگونهٔ به‌شدّت در معرض خطر انقراض از یوزپلنگ است که اکنون تنها چند ده قلاده از آن در ایران یافت می‌شود.

این جانور در مناطق بیابانی در سطح منطقه زندگی می‌کرد و سال‌هاست که نسل آن در معرض نابودی کلی قرار دارد. نتایج جدیدترین تحقیقات نشان می‌دهد که بین ۷۰ تا ۱۰۰ یوز پلنگ در چهار منطقه خوارتوران در شهرستان شاهرود، نای‌بندان در طبس و دره‌انجیر در بافق وجود داشته باشد. شهرستان‌های زرند،نائین و جاجرم نیز نقاط دیگری است که احتمال حضور یوز در آنان می‌رود. این تخمین نتیجه نقشه برداری زمینی است که توسط بیش از ۱۲۰۰۰ دوربین دید در شب که در مکانهای مختلف کار گذاشته شده بود.[۱] همچنین در خرداد ماه سال ۱۳۹۱ در منطقه حفاظت شده درونه شهرستان بردسکن یک قلاده یوزپلنگ آسیایی مشاهده و تصویربرداری شد.[۲][۳]

vahsh.rozblog.com

در حدود ۲۰۰۰ سال پیش یوزها در اکثر نقاط آسیا حضور داشتند اما الان منحصر به نواحی دور افتاده‌ای در بیابان‌های ایران شده‌اند. یوزها در سرزمینهای باز و علفزارها، دشتهای کوچک، مناطق نیمه بیابانی و سایر مناطقی که می‌توان در آن شکار یافت زندگی می‌کنند. یوز پلنگها را در ایران می‌توان در مناطق کویری پیدا کرد که شامل قسمتهایی از استان‌های کرمان، خراسان، سمنان، یزد و تهران و مرکزی می‌شود. همچنین احتمالاً یوزپلنگ‌ها در مناطق خشک بلوچستانپاکستان که هنوز شکار یافت می‌شود وجود دارند. زیستگاه‌های یوز در ایران به علت پیشروی بیابان‌ها و تبدیل شدن بخشی از زمینهای زیستگاه به زمینهای کشاورزی و مسکونی شدن بخشی دیگر و همچنین از بین رفتن مراتع توسط دامهای اهلی و در نتیجه کاهش تعداد آهو و گوزن که از منابع غذایی یوزها هستند کاهش یافته‌است.زیستگاه

یوز ماده مانند یوز نر محدوده خاصی را تصرف نمی‌کند و این به آن علت است که ماده‌ها در میان زیستگاههای مختلف در حرکت می‌باشند و این اهمیت حفظ زیستگاهها را گوشزد می‌کند. در ایران یوزها پیشتر در کویرها بودند اما به خاطر اینکه در بیابان توسط شکارچیان بسیار راحت شکار می‌شدند به مناطق مرتفع تر و نیمه کوهستانی پناه بردند و اکنون بیشتر در این نواحی و درهای خشک میان کوهها دیده می‌شوند.

نام

یوز کلمه‌ای‌ست فارسی که از دیرباز در اشاره به این حیوان به‌کار می‌رفته‌است. یوز از بن مضارع یوزیدن به معنای جستن آمده‌است و به‌جهت شباهت ظاهری این حیوان با پلنگ امروزه بیشتر با نام یوزپلنگ شناخته می‌شود.

چیتا واژه‌ای‌ست هندی که از واژه سانسکریت چیتراکا به معنی «خال‌خالی» وارد انگلیسی شده و گاهی در فارسی نیز به‌کار می‌رود.

در زبانهای دیگر نامهای گوناگونی برای این حیوان به‌کار رفته‌است. در زبان عربی یوز را "فهد" می‌نامند درحالیکه در افغانستان به آن "تازی پرنگ" (فارسی دری) و "تازی پلنگ" (پشتو) گفته می‌شود. در پاکستان نیز در زبان براهوئی به آن "یوز" گفته می‌شود. در زبان سواحیلی نیز که در شرق آفریقا رایج است نام "دوما" را برای این جانور بکار می‌برند.[۴]

شکل ظاهری

vahsh.rozblog.com

یوزپلنگ سریعترین حیوان روی خشکی است و سرعتش می‌تواند به ۱۰۰ کیلومتر در ساعت برسد اما تا چند صد متری بیشتر نمی‌تواند با این سرعت بدود. پوستی نخودی رنگ و با خالهای سیاه و گرد و کوچک دارد، و موهایش زبر و کوتاه‌است. این حیوان اندامی کشیده دارد و اندازه بدن یک یوز بالغ ۱۱۲ تا ۱۳۵ سانتیمتر با دمی به اندازه ۶۶ تا ۸۴ سانتیمتر است و وزنش می‌تواند از ۳۴ تا ۵۴ کیلوگرم باشد. کلاً نرها بزرگتر از ماده‌ها هستند. خطی به نام خط اشک از گوشه چشم این حیوان تا گوشه لبش امتداد یافته‌است که این خط در نوع ایرانی ضخیم تر از نوع آفریقایی است.

تغذیه

یوزها، غزالها و گوزنهای کوچک را شکار می‌کنند. در ایران بیشتر شکارشان آهو و جبیر و قوچ و میش ٬بز و کل و حتی خیلی وقتها خرگوش و دیگران حیوانات از قبیل حتی روباه‏ها و شغال را شکار می‌کنند کلاً هر حیوانی را در بیابان بیابند می‌توانند شکار کنند. دیده شده که یوز پلنگ بز و گوسفند را نیز شکار کرده‌است اما به ندرت پیش می‌آید که به حیوانات اهلی حمله کند و معروف نیست که به انسانها نیز حمله کرده باشد. یوز پلنگها در ایران به فلات مرکزی محدود شده‌اند. مهمترین علتی که باعث کاهش شکارهای اصلی این حیوان از قبیل قوچ و میش شده از بین رفتن چراگاهها به علت چرا بیش از اندازه حیوانات اهلی می‌باشد. همچنین از دیگر علل تهدید کننده جمعیت این حیوان در ایان استخراج معادن در زیستگاههای این جانور است.

روش شکار کردن یوزها به این صورت است که ابتدا با احتیاط به طعمه نزدیک می‌شوند و یک فاصله ۱۰۰ تا ۲۰۰ متری را با آن حفظ می‌کنند٬و پشت ناهمواری‌های زمین ٬بوته‌ها یا دیگر پوششها خود را پنهان می‌کنند و ناگهان حمله می‌کنند. سرعت یوز در مسافت کوتاه بسیار قابل توجه‌است و از هر شکار یا حتی حیوان شکارچی سیعتر است. حتی یوز از یک سگ شکاری و یک کانگورو بسیار سریعتر است. اما این سرعت را نمی‌تواند در مسافت طولانی حفظ کند. یک سگ شکاری نمی‌تواند از یک گوزن هندی سبقت بگیرد اما ژنرال مک آلیستر دیده‌است که یک یوز یک گوزن نر سیاه را در حالی که از فاصله ۳۶۰ متری به سمتش دویده شکار کرده‌است.

vahsh.rozblog.com

اما در ایران چون یوزها طعمه‌هایشان بیشتر در مناطق نیمه کوهستانی زندگی می‌کنند دیگر به این صورت شکار نمی‌کنند بلکه در آبشخورها کمین کرده تا از غفلت طعمه استفاده کنند. در ایران به علاوه حیوانات بومی که شکار یوز می‌شوند دیده شده در شمال کشور حتی از گیاهان مانند انجیر وحشی نیز تغذیه کرده‌اند.

سیر تاریخ تکامل

 

vahsh.rozblog.com

یوزپلنگ زمانی در عربستان و هند و تمام ایران و مرکز آسیا و افغانستان و پاکستان محدود بود و در ایران و شبه قاره هند که بسیار زیاد بود. یوزپلنگها تنها گربه سانانی هستند که می‌توانند اهلی شده و برای شکار آموزش بینند. گفته شده امپراتور مغول هندوستان ٬اکبر شاه، حدود ۱۰۰۰ قلاده یوزپلنگ در یک زمان داشته‌است. چیزی که در بسیاری از نقاشی‌ها و مینیاتورهای ایرانی و هندی نشان داده شده‌است، محدوده‌هایی برای نگهداری یوز پلنگ در تعداد زیاد است. نگهداری این حیوان بسیار پیچیده‌است: به طور مثال میزان باروری این حیوان در اسارت بسیار پایین است و نرخ مرگ و میر در میان توله‌های این حیوان به علل ژنتیکی بسیار زیاد است و همچنین این حقیقت که ماده در این حیوان انتخاب کننده جفت است و نمی‌توان دو یوز نر و ماده را در کنار هم گذاشت تا خودشان جفت شوند چون ممکن است با هم جفت گیری نکنند و ماده، نر را نپسندد. و این عوامل باعث شده میزان تولید مثل این حیوان در اسارت بسیار پایین باشد. دانشمندان به یک حقیقتی در باره یوزها پی برده‌اند و آن این است که بدن تمام یوزها از یک سیستم ایمنی کاملاً مشابه بهره می‌برد و در واقع یک بیماری کشنده می‌تواند همه یوزها را به طور مشابه از پای در آورد و هیچ یوزی ار آن جان سالم به در نبرد. و این مشابهت در زنهای ایمنی بدن به خاطر پیوند خوردن یوزها در ۱۲۰۰۰ سال پیش است که باعث شباهت ژنی آنها به همدیگر گردیده‌است. در واقع بوجود آمدن یک نمونه قوی در آینده غیرقابل پیش بینی است.

در گذشته، زیستگاه یوز پراکندگی وسیعی از شبه جزیره عربستان تا هندوستان و ترکمنستان داشته‌است. اما در قرن اخیر بر اساس اطلاعات موجود نسل یوز آسیایی جز در ایران در سایر کشورها منقرض شده‌است: عراق ۱۹۲۹، کویت ۱۹۴۲، هند ۱۹۴۷، قزاقستان ۱۹۷۰، پاکستان ۱۹۷۲، ترکمنستان ۱۹۷۳، عربستان ۱۹۷۳، عمان۱۹۷۷.[۵]

در ابتدای قرن ۲۰ یوز در بسیاری از نواحی در آستانه انقراض قرار داشت و آخرین ادله عینی از یوز در هندوستان مربوط به سه عکس است که در سال ۱۹۴۷ گرفته شده‌است. در سال ۱۹۹۰ به نظر می‌رسد که یوز تنها در ایران باقی‌مانده باشد. در سال ۱۹۷۰ برآورد شده بود که ۲۰۰ یوزپلنگ در ایران وجود دارند. اما اخیراً زیست شناس ایرانی هرمز اسدی تخمین زده‌است که تعداد یوزها در ایران بین ۵۰ تا ۶۰ قلاده باشد و از این تعداد نیز بیشترشان در بیابانهای مرکزی ایران و بقیه در نواحی خشک بین مرز ایران و پاکستان هستند. در مناطقی که یوزها زندگی می‌کنند محلی‌ها گفته‌اند که بیش از ۱۵ سال است که آنها را ندیده‌اند.

نگهداری

بعد از انقلاب حفظ حیات وحش در ایران اهمیت خود را از دست داد و یوزپلنگ‌ها همراه غزال‏ها شکار می‌شدند و در نتیجه تعدادشان به سرعت رو به افول نهاد. و در نتیجه اقدامات بعد از انقلاب در ایران اکنون این جانور در لیست جانوران در معرض خطر انقراض قرار گرفته‌است. بعضی بررسی‌های آقای اسدی در سال ۱۹۹۷ نشان داده‌است اگر می‌خواهیم نسل یوز در ایران هم منقرض نشود باید یک اقدام عاجل در مورد افزایش جمعیت غزالها و حفظ زیستگاه آنها انجام دهیم.

دشمن طبیعی یوز، سگ گله و پلنگ است. برخلاف تصور اکثر مردم، یوزها حیوانات آرامی هستند و هرگز به دام‌های اهلی حمله نمی‌کنند. ورود دام به زیستگاه یوز از تهدیدات اصلی زندگی یوزپلنگ است، علاوه بر این‌که سگ گله ممکن است به یوز حمله کند، چوپانان هم به محض رویارویی با این حیوان با تصویر احتمال حمله یوز به دام‌ها، حیوان را با تیر یا سنگ می‌زنند.

از سوی دیگر، با توجه به اینکه وجود آب در زیستگاه اصلی یوز که دشت‌های باز و تپه ماهورهای واقع در مناطق استپی و بیابانی است، یک موهبت محسوب می‌شود، دام و بخصوص شتر وقتی سر آبشخور یا چشمه می‌آیند، آن را اشغال می‌کنند و دیگر نه یوز و نه طعمه‌هایش به آنجا نمی‌روند. در نتیجه طعمه‌های یوز مهاجرت می‌کنند یا می‌میرند و به دنبال آن زندگی یوز هم تحت تاثیر قرار می‌گیرد.

گفتنی است که غذای اصلی این حیوان را آهو، جبیر، قوچ و میش، کل و بز و خرگوش تشکیل می‌دهد که امروزه به دلیل شکار بی‌رویه شکارچیان غیرمجاز مجهز به خودروها و موتورسیکلت‌های قدرتمند صحرایی، جمعیت آنها نیز به شدت در حال کاهش است.

تهدیدات

تعغیرات زمینی تأثیرگذارترین عامل در اکوسیستم یوزپلنگ می‌باشد. آزار اذیت از طرف انسان، کاهش زیستگاهها و پراکنده شدن زیستگاهها، گسترش بیابانها و شکار منابع غذایی یوزپلنگها مثل غزالها و مخصوصا شکار حیوانات برای سرگرمی یا برای تجارت از علل کاهش نسل این حیوان بوده‌است. بر طبق گزارش سازمان محیط زیست کشور این کاهش مخصوصا در بین سالهای ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۱ بوده‌است.

شکار یوز توسط یک بادیه نشین در عراق ۱۹۲۵

اکنون یوزپلنگها در تعداد بسیار کم و در نواحی پراکنه زیست می‌کنند و این غلظت کم جمعیتی به خاطر کاهش جمعیت قوچ و آهو به علت از بین رفتن مراتع و همزمان با آن آزار و ادیت یوزها از سوی انسان می‌باشد. تا زمانی که در ایران مناطق حفاظت شده تنها زیستگاه باشند و فقط یک ویژگی از ویژگی‌های لازم را داشته باشند و فکری برای منابع غذایی یوزها نشود مدیریت باید به فکر اصلاح شرایط موجود باشد.

زغال سنگ ٬مواد مخدر و یوز پلنگ:زغال سنگ، آهن و مس سه فلزی هستند که در سه استان در ایران و میان زیستگاههای یوز پلنگ یافت شده‌اند. تخمین زده می‌شود در دو منطقه زغال سنگ بافق و آهن نایبند بیشتر جمعیت یوزپلنگ‌ها بیرون از منطقه حفاظت شده باشند. خود استخراج معدن تهدیدی برای یوزها نیست. بلکه خطر اصلی به خاطر احداث جاده برای این معدن و رفت‌وآمد انسان در این جاده باعث نزدیکی بین انسان و یوز می‌شود و دسترسی انسانها را به یوز در مخصوصا بیرون از مناطق حفاظت شده افزایش می‌دهد. در مرز ایران و افغانستان و پاکستان هنوز گذرگاههایی وجود دارد که تبهکاران مسلح و قاچاقچیان مواد مخدر از آن طریق مواد مخدر را در مرکز و غرب ایران پخش می‌کنند٬آنها باید باید برای این کار از میان زیستگاههای یوز گذر کنند و یوزها مخصوصا در بیون از مناطق حفاظت شده تلفات بسیاری می‌دهند. سه کشور ایران ٬افغانستان و پاکستان نمی‌توانند کاری اساسی ترتیب دهند. این اطلاعات بر طبق تحقیقات آقای اسدی در سال ۱۹۹۷ بوده‌است اما اکنون اطلاعات موثقی در دسترس نیست.

تلاش برای حفظ یوزپلنگ آسیایی

پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی، با همکاری برنامه توسعه سازمان ملل و سازمان حفاظت ازمحیط زیست در سال ۲۰۰۱ شروع به کار کرد. برای کار مطالعاتی و حفاظتی، ۵ منطقه انتخاب شد که گمان می‌رفت ۸۰ درصد یوزهای ایران در آن مناطق پراکنده‌اند. پارک ملی توران، پارک ملی کویر در استان سمنان، منطقه حفاظت شده بافق و پناهگاه‌های حیات‌وحش دره انجیر و نایبندان در استان یزد.

آمار موجود از یوز آسیایی

با اینکه آمار یوز آسیایی را در ایران گاهی بین ۵۰ تا ۶۰ قلاده و در کل، کمتر از ۱۰۰ قلاده عنوان کرده‌اند، این اعداد را "حدس کارشناسی" می دانند. چرا که یوزپلنگ حیوانی به شدت مخفی کار و فراری از انسان است، به راحتی خود را در طبیعت استتار می‌کند و گستره زیستگاهش بسیار وسیع است. همه این عوامل دست به دست هم می‌دهند تا آمارگیری از این گونه کاری بسیار مشکل شود. بهترین روش آمارگیری از یوز در ایران را استفاده از دوربین تله‌ای عنوان می‌کند. دوربین‌های تله‌ای نوعی از دوربین‌های اتوماتیک هستند که با عبور حیوان از جلوی چشمی دوربین، فاصله‌ای ۱۵ متری را عکس می‌گیرند. در واقع این دوربین‌ها حضور حیوان را هم بواسطه تغییر شدت نور دریافتی در لحظه عبور درمی‌یابند و هم از روی درجه حرارت بدن حیوان. ابتدا گذرگاه‌های یوز را از روی ردپای حیوان مشخص کرده، سپس دوربین‌های تله‌ای را در آنجا کار گذاشته می‌شود. خال‌های روی بدن یوز، مانند اثر انگشت انسان، منحصربه‌فرد است. بنابراین از روی عکس‌ها، تعداد یوزها را در آن فاصله، مشخص کرده و با انجام کارهای آماری جمعیت یوز آن ناحیه را تخمین می‌زنند.

کار آماری انجام شده بر اساس تعداد یوزهای ثبت شده در زیستگاه‌های استان یزد برآورد ۸ تا ۱۲ یوز در این ایستگاه‌ها را نشان می‌دهد و می‌توان با حدود اطمینان ۹۵٪ از حضور ۹ تا ۱۸ یوز در این منطقه سخن گفت. برآوردهای پیشین جمعیت ۳۳ تا ۴۸ پوزپلنگ را برای استان یزد تخمین می‌زد. جمعیت کل یوزپلنگ ایرانی نیز در برآوردهای قبلی در سال ۱۳۷۶، تعداد ۵۰ تا ۱۰۰، در سال ۱۳۸۳ جمعیت ۵۰ تا ۶۰، و در سال ۱۳۸۷ تعداد ۷۰ تا ۱۰۰ یوزپلنگ ایرانی تخمین زده شده بود. [۶]

پروژه برآورد جمعیت یوزپلنگ ایرانی در استان یزد از دی ماه ۱۳۹۰ تا فروردین ماه ۱۳۹۱ به همت پروژه حافظت از یوزپلنگ ایرانی، انجمن یوزپلنگ ایرانی، و انجمن پنترا انجام شده و طی آن جمعا ۱۰۰ دستگاه دوربین تله‌ای در زیستگاه‌های بافق، دره انجیر، آریز و سیاه‌کوه در این استان کار گذاشته شد و برای رسیدن به نتایج نهایی باید کار در زیستگاه‌های میاندشت، عباس‌آباد، نای‌بندان، راور، خارتوران و پارک ملی کویر نیز انجام شده و مجموع نتایج گردآوری شود. [۷]

نصب گردنبند ردیاب برروی یوز

ژانویه سال ۲۰۰۷، پروژه رادیوتله متری و نصب گردنبندهای ردیاب روی یوزآسیایی برای نخستین بار به صورت عملی آغاز شد. طرف ایرانی این پروژه سازمان حفاظت محیط زیست، دفتر برنامه توسعه سازمان ملل (یو ان دی پی) در ایران و پروژه حفاظت از یوز آسیایی و طرف خارجی آن هم انجمن حفاظت از حیات وحش آمریکا (دبلیو سی اس) است. گردنبند ردیاب (جی. پی. اس کولار) شامل یک فرستنده و گیرنده رادیویی و قطعه‌ای برای تنظیم زمان بازشدن قلاده است. هدف از نصب این ردیاب بدست آوردن اطلاعاتی در مورد زیستگاه، توقف گاه، مسیرهای رفت‌وآمد و مهاجرت یوز است. این گردنبندها، آنتن زمینی دیگری دارد که اگر از یک فاصله‌ای به گونه نزدیک تر شویم، بدون دسترسی مستقیم به گردنبند، اطلاعات توسط امواج (یو. اچ. اف) به دستگاهی زمینی منتقل می‌شود و از کل این اطلاعات، می‌توان به رفتارشناسی این حیوان پی برد. وزن این گردنبدها ۲۸۰ گرم است. محدودیت زمانی این گردنبند باتری آن است که جی پی اس آن تا دوسال می‌تواند فعال بماند. گردنبندها طوری تنظیم می‌شوند که بعد از گذشت ۱۸ ماه، خودبه‌خود باز می‌شوند و از روی سیگنال‌هایی که می‌فرستد، جای آنها شناسایی می‌شود. برای گرفتن یوز در محل گذر آنها، تله‌هایی گذشته می‌شود که مجهز به فرستنده سیگنال هستند. به محض این‌که حیوان در این تله‌ها می‌افتد، تیم به محل مورد نظر رفته و دامپزشک تیم اقدام به بیهوش کردن یوز می‌کند. نمونه برداری از خون و بافت حیوان، نصب گردنبند و جاگذاری میکروچیپی در پشت گردن یوز از اقدامات بعدی است. بعد از آن از دارویی برای به هوش آوردن حیوان استفاده می‌شود تا حیوان، بیهوش در طبیعت نماند و خطراتی تهدیدش نکند.

در تاریخ

یوزپلنگ آسیایی از دیرباز مورد توجه انسان‌ها بوده است و از آنجا که به سادگی اهلی می‌شود، در شکار طعمه‌هایی چون غزال به انسان‌ها کمک می کرده است. در میان آثار باستانی، مهری مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد در میان‌رودان این جانور را در حالی که قلاده‌ای بر گردن دارد در کنار مربیش به تصویر می‌کشد. شاهان آشوری از یوزها برای شکار بهره می‌گرفتند. در سوریه و فلسطین، جنگجویان صلیبی از شکار آهو توسط یوز سخن به میان آورده‌اند. گزارش شده است که یکی از شاهان سده پانزدهم میلادی در ارمنستان گله‌ای از یوزها به شمار صد عدد از این جانوران داشت.

amirhossein بازدید : 124 یکشنبه 09 تیر 1392 نظرات (0)

ام انگلیسی:  Shir-Ahmad nature reserve    

نام فارسی :  پناهگاه حيات وحش شیراحمد

 

 

موقعیت جغرافیایی

پناهگاه حيات وحش شیراحمد در موقعیت جغرافیایی N3603 E5758 در استان خراسان رضوی واقع است. سرزمین ایران علیرغم قرار گرفتن در کمربند خشکی جهان از تنوع زیستی مطلوبی برخوردار می باشد .تنوع گونه های کم نظیری در زیستگاههای این کشور یافت می شود که در مقایسه با سایر سرزمینهای جهان قابل توجه است.تعداد گونه های پستانداران وحشی ایران با بیش از 160 گونه ، ماهیان با 269 گونه و بالاخره دوزیستان با 11 گونه که تقریبا نیمی از آنها بومی کشور ما تشخیص داده شده است جلوه ویژه ای را بر تنوع کشور ما ارائه داده است.توسعه شهرها ، تغییر کاربری اراضی ، بهره وری بی رویه از منابع بدون ارزیابی اولیه ،و بهره برداری بی رویه از مراتع و جنگلها از جمله فعالیتهای مخربی هستند که روزبروز عرصه را بر زیستگاههای طبیعی و حیات وحش کویر تنگ تر کرده و تنوع زیستی را به مخاطره می اندازد. در این شرایط برای حفظ و حراست از تنوع زیستی و جمعیتهای حیات وحش چاره ای جز انتخاب مناطق مناسب برای که در برگیرنده تمامی ویژگی های اکولوژیکی ناحیه باشند نمی باشد.


سبزوار عليرغم دارا بودن اقليم نيمه بياباني و بياباني زيستگاه گونه هاي بسياري از حيات وحش ايران مي باشد. يكي از زيستگاههاي حيات وحش در شهرستان سبزوار پناهگاه حيات وحش شير احمد مي باشد. پناهگاه حیات وحش کویر شیر احمد که با حدود 25 هزار هکتار وسعت در شهرستان سبزوار و به فاصله 15 کیلومتر از آن قرار گرفته است بر همین اساس انتخاب و تحت حفاظت قرار گرفته است.

این منطقه که بیش از 10 سال از شروع حفاظت آن می گذرد در سال 75 بعنوان منطقه شکار ممنوع اعلام گردید . بیش از یک دهه حفاظت سبب ارتقاء ارزشها و غنای منطقه گردید و بهمین دلیل در اردیبهشت 81 براساس ارزیابی های بعمل آمده شایسته احراز عنوان پناهگاه حیات وحش کویر تشخیص داده شد و براساس مصوبه شورایعالی محیط زیست به پناهگاه حیات وحش کویر شیراحمد تغییر نام داد و در حال حاضر با همین عنوان تحت کنترل و مدیریت می باشد.



منطقه شیر احمد از گذشته های دور بعنوان یکی از زیستگاههای خوب آهو در منطقه سبزوار مطرح بوده است .در این منطقه براساس آخرین سرشماری (سال84) حدود 2300 راس از این حیوان زیبا و حساس دیده می شود . در سالهای نه چندان دور آهوها در گله هایی با بیشاز 100 راس جمعیت و به تعداد زیاد قابل مشاهده بودند. که در کنار سایر وحوش منطقه به دور از دغدغه و استرس های کنونی زندگی آرامی را سپری می کردند. سوابق حکایت از آن دارد که در این منطقه شهد حضور گونهایی چون یوزپلنگ نیز بوده است که امروزه فقط اسمی از آن در این دیار باقی مانده است.

در حقیقت کاهش و انهدام جمعیت ها از آن زمان آغاز شد که انسان همراه با طبیعت در مقابل طبیعت قرار گرفت و بدون اندیشه و تفکر فقط در جهت ارضاء خواسته هایش به بهره برداری مفرط از طبیعت روی آورد.تغییر شکل ابزار شکار از تیروکمان به تفنگهای پیشرفته و به میدان آمدن وسایل نقلیه تند رو متاسفانه بجای اینکه او را متواضع تر کند چون همراه با تقویت بنیانهای ارزشی و دینی نبود او را جری تر نمود و این ابزار را در جهت انهدام این گونها بکار گرفت تا آنجا که از این گله های چندصدتایی امروز دیگر تعداد معدودی آنهم در پناهگاهها و مناطق حفاظت شده باقی نمانده و اگر نبود همت و دورنگری و احساس مسئولیت افراد آگاه که با همت و تلاش خود اینگوونه مناطق را پایه ریزی نمودند شاید امروز دیگر نشانی از همین تعداد اندک هم در این مناطق نبود . حفاظت چندین ساله این منطقه که عملا قبل از دهه 70 شروع شد ه است، بستر نهایی را جهت رشد گیاهان و افزایش جمعیت وحوش فراهم نموده است و در کنار آن ارزشهای زیست محیطی منطقه نیز فزونی گرفته است.


 

موقعیت جغرافیایی منطقه

منطقه شیر احمد در جنوب شرقی شهر سبزوار و به فاصله 5 کیلومتری از آن واقع شدده است .وضعیت توپوگرافی منطقه بصورت دشتی ، کویری و تپه ماهور بوده و دارای حداقل ارتفاع 915 متر و حداکثر ارتفاع1380 متر می باشد.


 

شرایط آب و هوایی منطقه

این منطقه از اقلیم خشک کویری با نوسان نسبتا زیاد درجه حرارت روز و شب که از خصوصیات مناطق کویری می باشد برخوردار است. میانگین درجه حرارت سالیانه معادل 14 درجه سانتی گراد است و متوسط حرارت ماهیانه در سردترین فصل سال یعنی دی ماه حدود 4/2 و گرمترین ماه سال یعنی تیر ماه حدود 1/29 درجه سانتی گراد است.

میزان بارندگی سالیانه حدود 175 میلی متر می باشد. توزیع بارندگی نامتعادل و حداکثر طی فصل زمستان با 48 درصد بارش ها اتفاق می افتد .بهار با 34 و پاییز با 17 و تابستان با 10 درصد در مرتبه های بعدی قرار دارند.


 

منابع آب منطقه

منطقه شیر احمد سبزوار به دلیل ساختار زمین شناسی و شرایط اقلیمی حاکم بر آن از چشمه های پرآبی که در تمامی طول سال جریان داشته باشد برخوردار نیست و رودخانه کال شور که حدود 25 کیلومتر از مرز شمالی منطقه را در بر می گیرد تنها منبع آب دایمی منطقه می باشد.این رودخانه که در سالهای پرآبی از دبی نسبتا خوبی برخوردار است علاوه بر اینکه مورد استفاده وحوش منطفه قرارر می گیرد همه ساله پذیرای صدها پرنده آبزی مهاجر می باشد.چشمه آوش مهمترین چشمه منطقه است که دبی پایه آن بیش از 3 لیتر در ثانیه می باشد مهمترین چشمه منطقه است که علاوه بر مردم مورد استفاده وحوش منطقه نیز قرار می گیرد.از دیگر منابع تامین آب وحوش منطقه یک دستگاه تلمبه بادی است که بر روی یکی حلقه چاه که تقریبا در محدوده مرکزی منطقه حفر گردیده است قرار گرفته است.

منطقه اگرچه از منابع آبی فراوان برخوردار نیست ولی با توجه به عبور کال شور از مرز منطقه و تعدادی چاه عمیق و قنات در حواشی آن آب بعنوان یک هامل محدود کننده جمعیت در منطقه مطرح نمی باشد .

تصاویر

گ


amirhossein بازدید : 136 جمعه 07 تیر 1392 نظرات (0)

سلام

قالب رزبلاگ متاسفانه به هم ریخته درست کردنش مدت زیادی نمیبره خواستم اطلاع داده باشم به هتون

amirhossein بازدید : 160 جمعه 07 تیر 1392 نظرات (0)
گرگ خاکستری

 

گرگ خاکستری

گرگ خاکستری بزرگ ترین سگ سان ایران است . این حیوان در بیشتر داستان ها و افسانه ها نقش منفی و منفوری دارد . در صورتی که اگر این حیوان نباشد ، بسیاری از گونه های دیگر با مشکل مواجه خواهند شد .

نام فارسی : گرگ خاکستری

نام انگلیسی : Gray Wolf

نام علمی : Canis Lupus

خانواده : خانواده ی سگ سانان ( Canidae )

جمعیت : نامعلوم

پراکنش : در سه قاره بزرگ اروپا ، آمریکا و آسیا پراکنده است . در ایران هم در اکثر مناطق کشور دیده می شود .

زیستگاه : گرگ خاکستری در همه ی زیستگاه های جنگلی ، تپه ماهوری ، کوهستانی ، بیابانی ، دشت ها و مرتع ها زندگی می کند .

اندازه : طول بدن گرگ خاکستری ۱۲۰ تا ۱۶۰ سانتی متر ، طول دمش ۴۰ تا ۵۰ سانتی متر ، ارتفاع بدنش ۶۶ تا ۱۰۰ سانتی متر و وزنش ۲۵ تا ۷۰ کیلوگرم است .

ریخت شناسی : سری پهن ، گردنی کلفت ، چشمانی مورب ، دم قدری افتاده و صاف است و گوش هایش بر خلاف دیگر سگ سانان ، نوک تیز نیست . رنگ بدنش از خاکستری تا زرد است . توله گرگ ها بیشتر سیاه رنگ اند و با بالا رفتن سن ، رنگ پوست آنها کم رنگ تر می شود .

رژیم غذایی : گرگ خاکستری از علف خواران بزرگی مانند کل و بز ، قوچ و میش ، آهو ، مرال ، شوکا ، مهره داران کوچک و پرندگان تغذیه می کند .

زادآوری : گرگ ماده در فصل زمستان و اوایل بهار ، بچه می زاید .

وضعیت حفاظتی : جمعیت این گونه در اکثر نقاط کشور به شدت کاهش یافته و در برخی مناطق به طور کلی از بین رفته است .

زندگی گروهی

گرگ ها جزو خانواده دوست ترین حیوانات هستند که انرژی زیادی برای حفاظت از خانواده و بچه هایشان صرف می کنند . گرگ ها به صورت گروهی زندگی می کنند و هر گروه از ۲ تا ۲۵ گرگ تشکیل شده است . ولی به طور معمول ، حداکثر ۷ قلاده در هر گروه وجود دارند . البته گاهی گروه هایی با بیش از ۳۶ قلاده گرگ نیز مشاهده شده است . هرچه تعداد گرگ های یک گروه بیشتر باشد ، نشانه ی آن است که طعمه و غذای فراوانی برای گرگ ها فراهم بوده است . همه ی گرگ ها در گروه زندگی نمی کنند . گرگ های پیری که دیگر قادر به همراهی گروه نیستند ، از آن جدا می شوند و به تنهایی زندگی می کنند .

گرگ آلفا

گرگ آلفا ، گرگی است که رهبری گله را به عهده دارد . این گرگ قوی ترین و باتجربه ترین نر گروه است . البته ماده ها نیز می توانند در این مقام قرار بگیرند . گرگ ها به صورت ستونی به دنبال هم حرکت می کنند و گرگ آلفا در جلوی ستون و در حالی که موهای بدنش را پوش می دهد و گوش ها و دمش را بالا می گیرد ، که نشان دهنده ی رهبر گروه بودن آن است ، حرکت می کند . وظیفه ی گرگ آلفا تصمیم گیری درباره سمت و سوی مهاجرت ، وقت استراحت یا ادامه ی مهاجرت و زمان حمله برای شکار و … است . گرگ آلفا بهترین قسمت شکار را می خورد . بقیه ی اعضای گروه هم به نسبت قدرتشان ، جایگاه های بعدی را در گروه اشغال می کنند . این رده بندی حتی در میان توله ها هم وجود دارد . برخی دانشمندان می گویند که توله ها حتی از ۳۰ روزگی ، با هم مبارزه ای جدی را شروع می کنند تا برتری خود را بر دیگری ثابت کنند . البته بیشتر این جنگ ها به صورت بازی است .

توله گرگ های بازیگوش

در هر گروه ، تنها گرگ های نر و ماده رئیس بچه دار می شوند و بقیه ی اعضای گروه در نگهداری از توله ها و شکار دسته جمعی کمک می کنند . هنگامی که اعضای گروه به شکار می روند ، یک گرگ در لانه می ماند تا از توله ها مراقبت کند . گرگ ها بعد از آنکه از شکار برگشتند ، شکار جویده شده را قی می کنند تا توله ها بتوانند از آن بخورند . توله گرگ ها زیاد شیطنت می کنند و مرتب مشغول چنگ انداختن و گاز گرفتن بزرگ ترها و سایر افراد گروه هستند ! بزرگترها تحمل زیادی در برابر شیطنت های آنها نشان می دهند . البته گاهی اوقات هم وقتی شیطنت از حد می گذرد ، مادر توله ها پشت گردنشان را می گیرد و آنها را دور می کند و یا حتی ممکن است توله ها با ضربه پنجه یکی از بزرگترها روی زمین پرت شوند . این بازی ها و عکس العمل ها کمک می کند تا آنها رفتارهای یک گرگ را برای شکار و حفاظت از خود و گروه یاد بگیرند .

زبان بدن !

گرگ ها با استفاده از حرکات دست و صورت با هم حرف می زنند . وضعیت های متفاوت گوش ها ، دم و لب ها ، معانی گوناگونی دارند . اگر گرگ آلفا سر یا پنجه اش را روی شانه ی گرگ های زیردست بگذارد یا پوزه ی آنها را چنگ بزند ، نشان می دهد که آن گرگ زیاده روی کرده است و با این کارش می خواهد به آن یادآوری کند که حواسش باشد رئیس کیست ! پایین آوردن سر هم نشانه ی اطاعت و فرمانبری و به یک طرف نگه داشتن تنه به معنی تسلط داشتن است .

گوش به جای چشم !

حس بینایی گرگ ها زیاد قوی نیست . ولی حواس شنوایی و بویایی آنها بسیار کارآمد و قابل اتکاست . گرگ ها برای ارتباط با همسایگان خود زوزه می کشند . زوزه کشیدن برای قوی تر کردن پیوند اجتماعی در میان گله ، اعلام شروع و خاتمه ی حمله ، اخطار دادن و جمع کردن اعضای گله مورد استفاده قرار می گیرد . گرگ ها می توانند زوزه ی گرگ های دیگر را از فاصله ی بیش از ۴۰ کیلومتری بشنوند . آنها می توانند بوی حیوانات دیگر را حتی از فاصله ی ۵/۲ کیلومتری تشخیص دهند .

دوست یا دشمن !؟

گرگ ها مانند دیگر حیوانات وحشی ، ترجیح می دهند از انسان دور باشند . اما در مناطقی که طعمه های طبیعی به دست انسانها از بین رفته است ، به دام های اهلی ، اسب و الاغ نیز حمله می کنند . این کار و شجاع و نترس بودنشان موجب شده است انسان ها از آنها خوششان نیاید و سعی کنند به روش های گوناگون ، آنها را از بین ببرند . در ایران گرگ ها را با تعقیب به وسیله ی وسایل نقلیه موتوری ، شکار ، تله گذاری و استفاده از طعمه ی مسموم از بین می برند . به همین سبب ، جمعیت گرگ ها بسیار کاهش یافته است .

اجداد سگ های اهلی

گرگ های خاکستری موجوداتی با طول عمر زیادند که می توانند تا ۱۰ سالگی در طبیعت زندگی کنند . اما در اسارت ، سن آنها به ۱۶ سال هم می رسد . گرگ ها اجداد سگ های اهلی و از بزرگترین سگ سانان هستند . گرگ های خاکستری می توانند در هر جایی که چیزی برای خوردن وجود داشته باشد ، زندگی کنند . در نتیجه ، تقریبا در همه ی زیستگاه ها پراکنده اند .

شکارچی ماهر

گرگ خاکستری با داشتن پاهایی بلند ، محکم و در عین حال قابل انعطاف ، بیشترین سازش را برای شکار سریع از طریق تعقیب و گریز طعمه دارد . آنها می توانند از ۱۰۰ متر تا بیش از ۵ کیلومتر ، شکار خود را تعقیب کنند . گرگ ها در هنگام شکار ، ابتدا به ران طعمه ی خود حمله می کنند . پس از باز کردن بدن ، ابتدا قلب ، شش ، کبد ، کلیه ، روده ها و طحال را می خورند و سپس به خوردن ماهیچه های ران می پردازند و استخوان های بزرگ ( دنده ها و استخوان های ران ) و تکه های پوست را بر جای می گذارند . سپس در مکانی در نزدیکی طعمه ساکن می شوند و تا چند روز ، از طریق لاشه خواری و تغذیه از استخوان و پوست لاشه ، به زندگی ادامه می دهند .

موجودات خستگی ناپذیر

گرگ ها موجوداتی خستگی ناپذیرند و روزانه برای یافتن غذا می توانند ۱۰۰ کیلومتر راه بروند . آنها در مسافت های کوتاه با سرعت ۶۴ کیلومتر بر ساعت می دوند . این پستانداران بیشتر از طعمه های بزرگی نظیر گوزن ، قوچ ، میش ، کل و بز تغذیه می کنند ؛ ولی در صورت کم بودن جمعیت این طعمه ها در محل زندگی خود ، تقریبا از هر حیوانی که در دسترس باشد ، تغذیه می کنند . گرگ ها معمولا روزانه بین ۵/۲ تا ۳/۶ کیلوگرم گوشت می خورند و پس از خوردن این حجم غذا ، می توانند ۲ تا ۳ روز بدون شکار به زندگی طبیعی ادامه دهند . ولی اگر مدتی طولانی غذا نداشته باشند ، به محض پیدا کردن منبع غذایی جدید ، می توانند تا ۱۰ کیلوگرم گوشت بخورند .

نقش گرگ در طبیعت

گرگ ها به صورت گروهی شکار می کنند . آنها قبل از حمله ، وضعیت گله را بررسی و پیرترین ، ضعیف ترین و مریض ترین را انتخاب و سپس حمله می کنند . گرگ ها با این کار ، به حفظ سلامت این گله ها کمک می کنند . باقی مانده ی شکار گرگ ها غذای حیواناتی مانند شغال ، روباه ، انواع کرکس ، انواع کلاغ ، برخی پرندگان شکاری و … است که به لاشه خواری عادت دارند .

گرگ در باور کهن

گرگ نماد زمین ، پلیدی ، بلعیدن ، درندگی ، ایزد رقص ، نابودکننده ی رمه ، بی رحمی ، نیرنگ و دلیری است . نماد زمستان ، وحشت ، فقر ، قحطی و گرسنگی نیز به شمار رفته است . گرگ ها و کلاغ ها اغلب همنشین ایزدان آغازین مردگان هستند . گرگ در نظر زرتشتیان ، جانوری اهریمنی و مورد نفرت است .

گرگ در ادب فارسی

در ادب فارسی ، هرجا سخن از آشتی میان گرگ و میش برود ، کنایه از برقراری عدل و داد است . ترکیبات « گرگ آشتی » و « گرگ آشنایی » نیز همین مضمون را میرساند . گرگ گاهی کنایه از « متهم بی گناه » است و گوینده معمولا به داستان حضرت یوسف (ع) نظر دارد :

به خون زرق مرا پیرهن بیالودند

وگرنه پاکتر از گرگ یوسفم به گناه (انوری)

در کوی تو معروفم و از روی تو محروم

گرگ دهن آلوده ی یوسف ندریده (سعدی)

ترکیب « گرگ باران دیده » و عبارت درست تر آن « گرگ بالان(دام و تله) دیده » و « گرگ کهن » کنایه از آدم آزموده ی حیله گر و زیرک است :

ترک رخ تو نمی کند با صد طعن

این مردم دیده ، گرگ باران دیده است (مسیح کاشانی)

گرگ در ضرب المثل ها

در بیشتر ضرب المثل های فارسی ، گرگ نماد ستم و غارت گری و درندگی است . در بسیاری از موارد نیز تمثیلی از کار و کردار ستمگران است :

· به گرگ گفتند : « چوپان شده ای ؟ » گریه کرد . گفتند : « چرا گریه می کنی ؟ » گفت : « می ترسم دروغ باشد ! »

· گرگ ، گرگ را نمی خورد .

· گرگ را دوختن آموز که دریدن خوی اوست .

تعداد صفحات : 7

درباره ما
Profile Pic
باسلام امیدوارم در این وبلاگ بتوانم مطالب خوبی را به شما ارائه دهم و سعیی من در زیباتر سازی وبلاگ و قرار دادن مطالب بهتر در وبلاگ می باشد در صورت تمایل می توانید در وب ثبت نام کنید و در خبر نامه هم عضو شوید خوشحال شدم که به وب من سر زدید برای تبادل لینک می توانید از تبادل لینک هوشمند سایت استفاده کنید من امیرحسین 10ساله از سبزوار هستم دوستدار حیات وحش با تشکر...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    شما سایت را چگونه ارزیابی می کنید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 66
  • کل نظرات : 23
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 18
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 20
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 170
  • بازدید ماه : 601
  • بازدید سال : 3,688
  • بازدید کلی : 40,098
  • کدهای اختصاصی